پرستار… اگر بخواهم با واژگان تو را توصیف کنم، مسلما واژگان کم میآورند؛ زیرا واژگان نمیتوانند عظمت تو را توصیف کنند و اگر قلم بخواهد تو را توصیف کند، جوهرش خشک میشود. پرستار از آسمان خواستم تو را توصیف کند، گفت: پهناورتر از من است؛ از کوه پرسیدم، گفت: از من استوارتر است؛ از آینه پرسیدم، گفت: پاکیزهتر از من است؛ از آب پرسیدم، گفت: از من شفافتر است؛ از مادر پرسیدم، گفت: از من دلسوزتر است؛ از خودت پرسیدم، گفتی: بندهی خدا…آری تو بندهی خوب خدا هستی که بدون هیچ منتی، به مردم خدمت میکنی. میدانی پرستار، انسانها دارای ویژگیهای یکسانی هستند؛ اما آن چیزی که باعث میشود از هم متفاوت باشند، برجسته شدن آن ویژگیهاست؛ مثلاً یکی بسیار صبور است، دیگری بسیار مسئولیت پذیر. در یکی ویژگی فداکاری برجسته است؛ اما در دیگری ویژگی عطوفت. اما تنها کسی که تمام این ویژگیها را باهم درخود دارد، پرستار است؛ چراکه مواظبت از یک نفر عشق است؛ اما مراقبت از دهها نفر یعنی پرستاری.
پیشکش به نگاه مهربان پرستار
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.