کتاب الکترونیکی جادوی داستان نویسی کودکانه به صورت رایگان منتشر شد!
مهلت ارسال اثر برای مسابقه داستان نویسی تابستانی ۱۴۰۲ رو به اتمام است... پس عجله کنید!

گنجینه های آفرینش

نویسنده: مهدیس فاطمی

خداوند بزرگ از خاک پاک انسان را آفرید ؛ انسانی که اشرف مخلوقات است، او فرشته ای است که از سوی خداوند ، هفت طبقه آسمان را به زمین فرود آمده است.

پس باید گنجینه کروی خاکی را که به دستش سپرده شده امانت داری کند ؛ تا در آینده به نسل های خودش که فرشتگان کوچک تری هستند ؛ سپرده شود .
بدون کم و کاست ، حتی ذره ای کوچک نباید از این گنجینه کم شود.

اما افسوس ! که این فرشته ها نسل به نسل سیاه دل و خودخواه تر می‌شوند ؛ و فقط از این صندوقچه ، که پر از الماس های درخشان ، طلا، نقره ، یاقوت کبود و زمرد سبز خوشرنگ است را برای خود می خواهد .

او به فرشتگان کوچک آینده ، که آینده سازان این صندوقچه کروی هستند ، رحم نمی کند ؛ انگار همه چیز با رفتنش به پایان می رسد.

استفاده نادرست از آسمان آبی ، از آب روانی که جاری است
از گاز و نفت و ……

این فرشتگان که اسمشان انسان است ؛ با استفاده نادرست باعث شدند که برخی نتوانند از آفریده های خداوند بزرگ استفاده کنند ؛ و از زیبایی آنها لذت ببرند .

آنها شب و روزشان یکی و ابری است ؛ آنها طلوع نورپرداز بزرگ را در صبح زیبا نمی بینند ؛ آنها الماس های درخشان را در تاریکی شب و در مقابل نور پردازی که شب کار است ، مشاهده نمی کنند ؛ روز و شبشان پوشیده از غبار و مه است ؛ اما نه آن مه صبحگاهی مه ای پر از آلودگی و ناپاکی.

نسل امروز آسمانی دارد بغض آلود که دوست دارد از دست این فرشتگان زمینی که باعث سیاهی دلش شده اند گریه کند.

اما عده‌ای از دانشمندان با علم و دانش به جایی رسیدند؛ که اگر روزی این صندوقچه کروی خاکی ، خالی از طلای سیاه شود ؛ فرشته های زمینی دیگری که بعدها به این خاک پا می گذارند ، باید چه کار کنند؟!.

آنها از نورپرداز بزرگ کمک گرفتند ؛ تا بتوانند انرژی گرمایی را فراهم کنند ؛ نورپرداز بزرگ (خورشید) با فرشته های زمینی (انسانها) دست همدلی و همکاری داد؛ اما نه در همه جای کره خاکی ، بلکه در برخی از مناطق ؛ چرا که در بعضی از مناطق حضور نورپرداز موقت و کم است ؛ و ابر های حلاجی شده در آنجا بیشتر خودنمایی می‌کند.

پس تکلیف چیست ؟!
چه باید کرد ؟!
از کجا باید شروع کرد؟!

آری ! باید شروع کرد؛ هیچ وقت برای شروع دیر نیست.

بیاییم ؛ دست در دست هم دهیم و نگذاریم انرژی به پایان برسد و دست خودمان است اگر درست و به موقع مصرف کنیم.

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: مهدیس فاطمی
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *