رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

باران

نویسنده: الهه نجفی جهانی

باران که می بارد می ایستم تماشا میکنم خیلی صفا بخش است باران که می بارد تمام گل ها گیاهان درخت ها برگ های خود را می شورند و باران که می بارد زمین سیر آب می شود خاک تشنه تا می توانند آب می خورند بعد از ساعت ها که باران بند آمد قدم زدن روی خاک های نم خورده یا گِلی لذت فراوانی دارد هنگامی که پاهایم را روی زمین می گذارم که گاهی اوقات نرمی خاکش به نرمی ابر ها می ماند بوی نم رطوبت بوی خاک نم خورده روح آدمی جلا می دهد بوی خاک نم خورده بوی زندگی دوباره است نوید رویش تولدی دوباره است بوی خاک بوی تمام خوبی زیبای هاست زمین امانتدار خوبی هاست هنگامی که بعداز باران هنگامی که آفتاب می تابد به زمین گرما میدهد زمین مقداری از آب باران که امانت در قلب خود جای داده بود به آسمان می فرستد تا در هنگام نیاز اتش پروردگار مهربان دوباره سیرابش میکند همان پروردگار مهری که تمام نعمت های خود را به زمین و تمام آفریده هایش بخشیده است

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: الهه نجفی جهانی
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

2 نظرات

  1. Avatar
    رضا شایسته می گوید:
    3 بهمن 1401

    آفرین

    پاسخ
  2. Avatar
    سروش می گوید:
    25 دی 1401

    خیلی قشنگ بود 🥲🌧️

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *