گاهی وقت ها،کلمات قدرت بیان احساس را ندارند…
گاهی اشک ریختن بهترین راه حل است؛
اما تاکِی؟!
تا کجا؟!
و چقدر؟!
چقدر باید اشک ریخت تا ارام شد؟!
ایا فایده ای دارد؟!
گاهی باید تلاش کرد؛انقدر تلاش که فایده ای داشته باشد…
تا کِی باید ناامید بود؟!
گاهی فقط باید به زندگی لبخند زد
تا دنیا هم برای تو لبخند بزند…❣️
همه همیشه می گویند:دنیا خیلی بی معرفت است.
اما شاید این ما هستیم که بی معرفتیم…
شاید دنیا فقط از ما انتظار لبخند را دارد…
شاید باید به مشکلات لبخند زد…
من نمی گویم که با لبخند مشکلات دنیا درست می شود
اما شاید با لبخند حال خودمان برای دنیا درست شود…
گاهی خدا از ما انتظار بیشتر از این را دارد…
اما ما از خودمان انتظاری نداریم…
گاهی کوچکترین مشکلات برای ما ناامیدی میاورد.
اما شاید با یک لبخند کوچک درست شود…
گاهی وقت ها ما به دیگران چیزهایی را یاد می دهیم؛با وجود اینکه خودمان ان هارا بلد نیستیم!
گاهی به دیگران حس ارامش می دهیم با اینکه خودمان ارامش نداریم…
شاید باید به هم لبخند هدیه دهیم…
گاهی اگر جلوی یک کودک گریه کنیم او هم گریه می کند…
اما اگر برای او لبخند بزنیم او لبخندی شیرین تر بهمان هدیه می دهد…
گاهی تنها پناه ما خدا است،اما ما باور داریم پناهی نداریم…
پس شاید گاهی باید از زاویه ی دیگری نگاه کنیم…
شاید گاهی لبخند ما ارامش دیگران شود…
و گاهی ارامش دیگران باعث لبخند ما شود…💕
پس نباید ناامید بود چون همیشه امیدی هست؛
گاهی مشکلات تمام زندگی مارا می گیرد
با اینگه هنوز زندگی جریان دارد…
مشکلات را ما نمی سازیم اما، ما مشکلات را تموم می کنیم…
بستگی به ما دارد که چقدر می خواهیم با این مشکل زندگی کنیم…
پس گاهی باید زندگی کرد تا زندگی دیگران شد…💜🤍
گاهی باید لبخند زد تا لبخند دیگران شد…🧡❤️
گاهی باید لبخند دنیا شد تا دنیا لبخند ما شود…💕❣️
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
5 نظرات
بی نظیر👌
خیلی ممنونم🎀🌿
خوشجالم که انسان های خوبی با این طرز تفکر وجود داره همیشه موفق باشی خیلی متن زیبایی بود:)
بسیار عالی
ممنونم🍀🌿