رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

بوی زیستن

نویسنده: محیا نصیرزاده

کسی معنای زیستن را می‌داند؟ در کتابی خوانده بودم زنده بودن به معنای زندگی کردن نیست! اما واقعاً برای زندگی کردن به چه چیزهایی نیاز است؟!

کوره‌ها سرد می‌شوند،سبزه‌ها زرد می‌شوند،عشق درد می‌شود! گل‌های پژمرده، حیاط خانه مادربزرگ را پر کرده است. در تکاپوی دیدن بازی‌های کودکان در پارک ها با خزه هایی مواجه می‌شویم که وحشیانه از سرسره‌ها و زنجیر تاب‌ها بالا می‌روند!
دگر کوهی وجود ندارد که انزوای آسمان را بغل بگیرد؛ دگر کلوچه های لاهیجان طعم گذشته خود را از دست داده اند و صدای سرکش حیوانات در جنگل های گیلان بلند شده است. درخت هایی که از غصه ها جوانه زده اند‌ درحال خرامیدن اند.انگار که زمین باران را صدا میزند،با تماشای این صحنه ها ورنه آن پرنده بی‌جفت و جانی می‌شویم که چشم به راه سبزی و امید می‌گرید!
آری… همه این‌ها از فاصله‌ها ،نومیدی‌ها و احزان آغاز می‌شود، گویا باید از خواب غفلت بیدار شد !بخند که جهان با اندوهِ تو دگرگون نمی‌شود

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: محیا نصیرزاده
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *