اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.24
17 شهریور 1403

تی تی: شکوفه بهاری

نویسنده: تمنا آبکُتی

روزی دخترکی زیبا به اسم تی تی برای گردش تابستانی خود به خانه مادربزرگش در روستا رفت.ظهر به روستا رسید،تصمیم گرفت بعدازظهر به دل طبیعت برودوخوش بگذراند،تی تی درختی بزرگ دید که شکوفه هایش ترکیبی از صورتی وزرد بودندبه طرفش دوید حس خواب به او دست داد که ناگهان درون گودالی افتاد که مثل سرسره بود.درون ان تاریک بود تی تی جیغ می زداماصدایش گرفت گویا سکوت را قورت داده بودبه محض اینکه تی تی جیغ نکشید کریستال های درون گودال روشن شدندبعدازاینکه از سرسره ان گودال پایین امد کریستال ها روشنی خود را ازدست دادند.تی تی صدایی پشت سرش شنید ،برگشت پری کوچولوییرادید باموهایی بلوندکه از بال هایش گرده هایی سبز برروی شانه های تی تی می ریخت.پری کوچولو بال زنان تی تی را به دنبال خودش کشاندبه ابشاری رسیدندپری به درون ابشاررفت تی تی هم هنگامی که داشت واردابشار می شد به راحتی حس می کردکه قطره های اب موهایش را نوازش می کنند.از ابشار که گذشت وارد دنیای عجیبی شد که وارونه بود،باورش نمی شد،ان دنیا خیلی عجیب بود به خاطر همین عجیب بودنش تی تی قصه ماکه درلابه لای سبزه ها ونسیم بهاری خوابش برده بودازخواب بیدارشد.

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: تمنا آبکُتی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

1 نظر شما *

  1. Avatar
    شاهزاده خانوم می گوید:
    6 خرداد 1403

    سلام خانومی..
    داستانک زیبایی‌ست.
    از نظر نگارشی هم خوب از عهده‌ش براومده بودید..
    شوک آخر داستان هم هرچند تکراری ولی طرز روایتگری‌تون منحصربفردش کرده بود.. آفرین👏

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند. *