اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.24
17 شهریور 1403

کتابخانه عجیب محله ما

نویسنده: حسین یزدانی

آن روز داشتم از خیابان رد میشدم دیدم جایگاه خودپرداز دوتایی رو جمع کردن، از آقای احمدی که قدیمی ترین فرد در آن محل به حساب می‌آمد پرسیدم که جای این چه قرار است بی آید گفت نمی‌دانم فکر کنم کتابخانه اره کتابخانه جالب بود خانواده ما اهل کتاب زیاد نبودن منم نبودم اما هر از گاهی می‌خواندم یه چیز هایی وقتی از سر مار بر می‌گشتم دیدم تابلویی روی سر در مغازه نوشته بود کتابخانه عجیب پایین هم کاغذ زده بود از کتابخانه عجیب ما دیدن فرمایید رفتم داخل پرسیدم آقا چرا کتابخانه عجیب؟ مگر اسم دیگری نبود گفت کتابخانه ما عجیب نه به خاطر اسمش بلکه به خاطر کتاب های عجیب گفتم چطور گفت :این کتاب ها با آدم حرف میزنند با روحشان بازی میکنند عجیب نه! آره آره واقعا عجیب! رفتم خانه قضیه را به اهل خانه گفتم همه زدند زیر خنده گفتم باور نمی‌کنید فردا بیاید باهم بریم فردا رفتیم در مکانی ساکت نشستیم و کتابی انتخاب کردیم کتاب من دکتر کسری هستم یا کتاب خانواده دکتر ارنست یا سفر به دور اروپا کتاب را که باز کردیم بادی وزید و ورقه های کتاب را تکان تکان داد دیدید گفتم کتاب های من عجیب دیروز هم به ایشون گفتم من پولی دریافت نمیکنم چون علم برام مهمه اما به شرطی که براش وقت گذاشته بشه نه اینکه الکی ورق بزنه عکس هایش را نگاه کنه شاید از دید بعضی ها کتاب عجیب نباشه یا اصلا کتاب های من خوب نباشه ولی من قدر کتاب های خودم رو می‌دونم و برای ارزش قائلم حالا این نظر دیگران به کتاب من کتاب من رویای درون اوست متن متنی که با هر لمس آن با هر ورق صفحه وجودت حس میشود از آنجا که رفتیم سیه کردیم تبلیغات انجام دهیم تا مشتری جذب شود اوایل کسی کتاب نمی‌خواند یا می آمد زود ورق میزد و می‌رفت ولی بعد ها تبلیغات گسترده شد و شعبه افزایش یافت که یکی از آن شعبه ها به ما رسید ما سعی کردیم میراث دار کتاب عجیب باشیم این راز رو نگه داریم کتاب چیزی که در درون آدم افزایش میابد و درختی پر میوه علم میدهد کتاب های علمی تاریخی اقتصادی هنری و فرهنگی حتی ناقصی های کودکانه و کتاب داستان همه عجیب هستن به خاطر نوع نگاه تفکر و اندیشه مثال کتاب علمی راجب علم اعضای بدن علم دکتری و…. یا تاریخی راجب تاریخ معاصر ایران و دیگر کشور ها… اقتصادی راجب پول درآوردن نحوه آن اقتصاد دانی و…. هنری هم که چیز هایی که مربوط آن… نقاشی را بگوییم که متن ندارد نقاشی خود تصویر سازی ذهنی برای کودک است که جای او هست یا نه کودک با همان ذوق می‌کند شاد است کتابخانه در همه جا زیاد است اما این کتابخانه عجیب است که کم است در دنیا عجیب مثل لمس ، حس ، بو نوع نگاه و تفکر اندیشه است آیا می اندیشید…..

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: حسین یزدانی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند. *