همیشه او را دوست داشتم
همیشه او را میستودم
برایَش احترام خاصی قائل بودم
انگار اوست که مرا میفهمد
او پارهای از وجود من است
دوست دارم این بار برای او بنویسم
******
قلم را این بار
برای او
به خاطر او
به عشق او
بچرخانم
*****
آه
نمیدانی که چه بیاندازه دوستش دارم
تمام دار و ندارم را میدهم که فقط با او باشم
تمام وقتم را با او بگذرانم
در آغوش محبت او آرام گیرم
*****
او
تمام من
وجود من
هستی من
سرتاپای وجود من وابسته به اوست
******
هر لحظه که با او هستم
گویی
هیچ چیزی حس نمیکنم
قشنگترین
زیباترین
عاشقانهترین
لحظات را با او میگذرانم
******
اگر او را از من بگیرند
نه…نه….هرگز….هرگز
کسی نمیتواند
هیچکس نمیتواند او را از من بگیرد
******
من او را میستایم
دستان پر مهرش را میفشارم
او معشوق من است
من او را دوست میدارم
من به امید او
چشم میگشایم
لبخند میزنم
نفس میکشم
زندگی میکنم
******
آری
من او را دوست میدارم
تنهایی تنها کسی است که مرا میفهمد
من در آغوش او مست و از خود بیخودم
*******
تنهایی
عشق اول و آخرم است
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.