رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

یلدا شب تولد روشنایی

نویسنده: رسول اکتسابی

شبی که فردایش دامادم باید بهداری برود،  خانم منزل دخترمان می رود تا در نگهداری نوه گلمان کمک کند. دامادم پزشک است و دوران سربازی اش را می گذراند.
نوه ام شب یلدا 37 روزه است، قرار شد شب یلدا برسم گذشته منزل  ما دورهم جمع شویم. سفره شب یلدا را روی میز سالن با انار، هندوانه ،آجیل و شیرینی چیدیم.
عصر خانم تماس گرفت و به دخترم گفت:  زودتر بیایید، هم دلم برای نوه ام تنگ شده است، همچنین پدر باید ساعت 22 سرکار برود.
حضور نوه و معصومیت این مولود، شیرینی خاصی به دورهمی ما امسال داده است.
بابت دورهمی و نعمت سلامتی و مولود 37 روزه خدا را شکر نمودیم.
یلدا بمعنی تولد خورشید است، از اول دی به دقایق روز اضافه و از شب کاسته میشود، بعبارتی شب یلدا شب تولد روشنایی است.
از خدا خواستیم ما و نسلی که از ما متولد میشود همانند خورشید ، به جامعه اطراف روشنایی و گرمای امید بدهیم و تا می توانیم به مردم نور و گرما هدیه دهیم.

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: رسول اکتسابی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *