پس از بیش از یک دهه داوری هزاران داستان کوتاه در مسابقات نویسندگی، فهرستی از هشت نکته را برای کمک به شما برای ورود به مسابقات آماده کردهایم.
فهرست مطالب
Toggleیک داستان کوتاه دقیقاً چیست؟
یک داستان کوتاه تفسیری در مورد مسائل روز، مقالهای در مورد جمعآوری ساعت یا یک نظر طنز برای صفحه پشت یک مجله نیست! یک داستان کوتاه دقیقاً همین است: یک داستان ساختگی درباره شخصیتهایی که درباره آنها اتفاقی میافتد (معمولاً بد) و شما امیدوارید که در پایان همه چیز خوب پیش برود.
بیایید یک تعریف رسمیتر داشته باشیم. طبق تعریف ویکیپدیا، داستان کوتاه یک نوشته تخیلی است که معمولاً کمتر از ۵۰۰۰ کلمه دارد که شامل این عناصر اساسی است: شخصیتها، صحنه، طرح، تضاد، حل، نقطه اوج، دیالوگ، قهرمان و…
اما تعاریف به شما نمیگویند که یک داستان کوتاه باید علاقه خواننده شما را جلب کند. در این مورد، شما باید ۲۰۰۰ کلمه را وارد شخصیتهای خود کنید، موقعیت داستان خود را تعریف کنید، و نوعی درگیری بین قهرمانان داستان معرفی کنید که خواننده را درگیر میکند تا بداند همه چیز چگونه به پایان میرسد.
آیا این بدان معناست که هر داستانی باید پایان خوشی داشته باشد؟ قطعاً نه. اما باید به یک نتیجه رضایتبخش برسد تا خواننده شما فکر کند، “خواندن خوبی بود”.
بنابراین این هشت مرحله حیاتی زیر را مطالعه کنید و داستانی برای ما بفرستید که ما را جذب کند و ما را وادار کند بگوییم: “این یکی چیزی داره!”
شخصیتهای قابل قبول و دقیق ایجاد کنید.
شخصیتهای خود را نامگذاری کنید و در سن آنها و جزئیات در مورد ظاهر آنها به روشهای ظریف کار کنید. شخصیتهای مبهم و بیشکل را تشکیل ندهید. خواننده شما باید با آنها ارتباط برقرار کند و اینکه آیا آنها را دوست دارد یا از آنها متنفر است و برای آنها متأسف است یا آنها را تشویق میکند، به شمای نویسنده بستگی دارد.
از گفتگوی مختصر و قابل باور استفاده کنید.
دیالوگ بسیار مفید است. به ندرت میتوان داستان کوتاهی را پیدا کرد که هیچ گفتگویی در آن نباشد. فقط اینکه به خواننده بگویید شخصیت شما چه کار میکند و چه فکر میکند میتواند بسیار یکنواخت شود. مکالمه داستان شما را زنده میکند. به شخصیتهای شما عمق میبخشد و خواننده میتواند احساسات آنها را از طریق آنچه میگویند درک کند.
مهم است که گفتگوی خود را تا حد امکان طبیعی نگه دارید، اما در عین حال، باید مختصر باشد و به معنای داستان اضافه کند. بنابراین در گفتن هر کلمه حساب و کتاب کنید.
به یاد داشته باشید که گفت و گو را در یک خط جدید برای هر گوینده شروع کنید و دیالوگ خود را به درستی نقطهگذاری کنید.
طرحی معتبر ایجاد کنید.
چیزهایی باید در داستان شما اتفاق بیفتد. مثلاً شخصیتها باید با هم برخورد کنند و بر یک مانع غلبه کنند یا مشکلی را حل کنند.
از زمانها استفاده کنید.
تصمیم بگیرید که از کدام زمان برای داستان اصلی خود استفاده کنید و در تمام مدت به آن پایبند باشید. بسیاری از نویسندگان از زمان گذشته برای داستانهای خود استفاده میکنند، در این صورت فلاش بکهای درون داستان باید به زمان گذشته نوشته شوند. اگر داستان شما در لحظهای اتفاق میافتد، میتوانید از زمان حال استفاده کنید. زمان حال به تقویت حس بیواسطهبودن کمک میکند و تنش را در نوشتار افزایش میدهد. با این حال، وقتی نویسندگان یک داستان کامل را به زمان حال مینویسند (از جمله زمان حال برای فلاش بکها) ممکن است برای خواننده گیجکننده و آزاردهنده باشد.
داستان شما باید کاملاً منطقی باشد.
در طرح جهشهای بزرگ انجام ندهید. جزئیات مهم را نادیده نگیرید؛ در مورد شخصیتی که لباس قرمز پوشیده است و سپس، یک پاراگراف بعد، او در قطب شمال اسکی میکند، به خواننده نگویید. مطمئن شوید که حقایق داستان شما معتبر، قابل قبول و همخوان هستند.
از تشبیهات و استعارهها استفاده کنید و در تصاویر منحصر به فرد لغزش کنید.
ابزارهای ادبی رنگ و اصالت را به نوشتار شما میبخشند و ایجاد تصاویر با کلمات شما سادهترین راه برای نگهداشتن خواننده شماست.
دیدگاه (زاویه دید) خود را ثابت نگه دارید.
از روایت اول شخص استفاده میکنید یا سوم شخص؟ هر کدام را که انتخاب میکنید به آن دیدگاه پایبند باشید. علاوه بر این، نمیتوانید به خواننده خود به عنوان «شما» و سپس «ما» و سپس «یک» اشاره کنید. شما باید روایت را ثابت نگه دارید و از همان ضمیر و انواع آن در طول داستان خود استفاده کنید.
داستان خود را با دقت ویرایش کنید.
اشتباهات املایی و دستوری، اشکال در قالببندی، همه اینها تعداد خوانندگان را کاهش میدهد. با ویرایش دقیق، نوشته خود را کامل جلوه بدهید.