اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

داستان نویس نوجوان

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.31
7 آبان 1403

فریبا کلهر

تاریخ انتشار:

2 آذر 1401

زمان تخمینی مطالعه:

6 دقیقه

گلناز تقوائی

نویسنده در مجله داستان نویس نوجوان

در سال ۱۳۵۷، هنگامی که انقلاب ایران در حال وقوع بود، فریبا کلهر تنها هفده سال داشت. زندگی او تحت تأثیر این انقلاب قرار گرفت و مسیری متفاوت در پیش گرفت. او که در چهارم شهریور ۱۳۴۰ در تهران و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمده بود، هفتمین فرزند خانواده بود. در همان سالی که دیپلم خود را دریافت کرد و آرزوی ورود به دانشگاه داشت، انقلاب فرهنگی سبب تعطیلی دانشگاه‌ها شد. در این شرایط، فریبا به صورت تصادفی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست و در نوزده سالگی به عنوان مربی فرهنگی در کتابخانه شماره سه کانون مشغول به کار شد و سپس به کتابخانه شماره بیست منتقل گردید.

فعالیت در محیط کتابخانه و ارتباط نزدیک با کودکان، او را با دنیای ادبیات کودک و نوجوان آشنا کرد و به مرور زمان به نویسندگی روی آورد. اولین داستانش را به یکی از دوستانش سپرد تا آن را به مصطفی رحماندوست در کانون پرورش فکری برساند. همزمان، فریبا آگهی کوچکی در یکی از مجلات دید که از نویسندگان دعوت به همکاری می‌کرد. با اتکا به همان یک داستان، تصمیم گرفت که شانس خود را امتحان کند و به منطقه ۲ آموزش و پرورش تهران رفت، جایی که چند شماره مجله برای کودکان منتشر کرده بودند.

هنوز یک هفته از حضورش در مجله نگذشته بود که پیگیر داستانش شد. در همان زمان، مصطفی رحماندوست که مسئول راه‌اندازی مجلات رشد بود، کانون پرورش فکری را ترک کرده بود. فریبا با پیگیری مداوم، با پیشنهادی غیرمنتظره روبه‌رو شد. رحماندوست از او خواست که به جای همکاری با مجله منطقه ۲، در مجلات رشد مشغول به کار شود.

حضور فریبا در کانون پرورش فکری سه سال به طول انجامید و پس از آن، به مدت هشت سال در مجلات رشد فعالیت کرد. در این دوره، قرار بود که او فقط کتاب بخواند و آموزش ببیند تا در زمان مناسب، وارد کار رسمی در مجلات رشد شود.

چندی بعد، یکی از نویسندگان مجله رشد دانش‌آموز اعلام کرد که به دلیل مشغله زیاد، نمی‌تواند مطلب علمی برای مجله بنویسد. در این لحظه، مدیر مسئول مجلات رشد به یاد فریبا افتاد و از او خواست که خود را برای نوشتن آماده کند. به این ترتیب، اولین مطلب علمی او با شخصیت‌های «وزوزی و زنبورک» هر ماه در مجله منتشر می‌شد.

با بازگشایی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۶۲، فریبا در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و همزمان در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد نیز تحصیل کرد. او در سال ۱۳۶۶ موفق به اخذ لیسانس علوم تربیتی شد و در رشته فوق لیسانس مدیریت آموزشی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد، اما به دلایل شخصی، که او هیچ‌گاه به جزئیات آن اشاره نکرده، در مرحله پایان‌نامه تحصیلش را رها کرد.

در سال ۱۳۷۰، انتشارات سروش از فریبا برای راه‌اندازی مجله‌ای کودکانه دعوت به همکاری کرد. نتیجه این دعوت، تأسیس مجله «سروش کودکان» با همکاری مصطفی رحماندوست بود. هنگامی که اولین شماره مجله در شهریور ۱۳۷۰ منتشر شد، فریبا یکی از دو سردبیر آن بود. چند سال بعد، او به عنوان دبیر سرویس شهری و محیط زیست روزنامه «آفتابگردان» دعوت به کار شد، اما این همکاری بیش از شش ماه ادامه نیافت، زیرا محیط شلوغ روزنامه با روحیه او سازگار نبود.

در سال ۱۳۷۰، فریبا اولین رمان نوجوان خود را در ژانر فانتزی نوشت که به نام «امروز چلچله من، فردا چلچله تو» منتشر شد و به عنوان اولین رمان نوجوان فانتزی در ایران شناخته می‌شود.

او در سال ۱۳۸۰ ازدواج کرد و دو سال بعد، تنها فرزند پسرش به دنیا آمد. تا سال ۱۳۸۳، او سمت سردبیری مجله «سروش کودکان» را داشت، اما با تغییرات مدیریتی در انتشارات سروش، ابتدا «سروش نوجوان» و سپس «سروش کودکان» دستخوش تغییراتی شد. به دلیل برخوردهای نامناسب و غیرفرهنگی، فریبا به همراه همسر و فرزندش به کانادا مهاجرت کردند و از آن زمان تاکنون در آن کشور زندگی می‌کنند.

اگر فعالیت حرفه‌ای فریبا کلهر را از سال ۱۳۶۲ و ورود به مجلات رشد محاسبه کنیم، او بیش از سه دهه است که برای کودکان و نوجوانان می‌نویسد. حاصل این سال‌ها، بیش از بیست رمان کودک و نوجوان، صدها داستان، مقاله آموزشی، بازنویسی و ترجمه است. در کتاب «چهره‌های ادبیات کودکان و نوجوانان» که به بررسی آثار او تا سال ۱۳۷۸ پرداخته است، نویسندگان به تنوع چشمگیر موضوعات، درون‌مایه‌ها و حجم آثار او اشاره کرده‌اند، به گونه‌ای که این تردید ایجاد می‌شود که آیا همه این آثار از یک نویسنده هستند یا چند نویسنده با نام فریبا کلهر وجود دارند.

تا سال ۱۳۹۷، تعداد کتاب‌های منتشرشده او به بیش از ۲۰۰ جلد رسیده است که بسیاری از آن‌ها مجموعه داستان‌های کوتاه هستند. با احتساب مطالبی که در مجلات ویژه کودکان چاپ شده‌اند، تعداد آثار او به بیش از هزار عنوان می‌رسد. به همین دلیل، به او لقب «بانوی هزار قصه» داده شده است. این لقب زمانی به فریبا کلهر داده شد که او حدود چهل سال سن داشت.

در سال‌های بعد، فریبا قلم خود را در نوشتن رمان‌های بزرگسال نیز آزمود و تاکنون پنج رمان بزرگسال منتشر کرده است.

فریبا کلهر جوایز معتبر متعددی را به دست آورده است، از جمله جایزه کتاب سال که دو بار نصیبش شد، نشان ماه از انجمن نویسندگان کودک، تقدیرنامه‌هایی از کانون پرورش فکری، مجله سروش نوجوان، مجله سلام بچه‌ها و جایزه پروین. همچنین او تاکنون ده‌ها تقدیرنامه، لوح سپاس و دیپلم افتخار دریافت کرده است.

در سال ۱۳۹۱، پس از دریافت دو لوح تقدیر از جایزه پروین برای رمان «بازگشت هرداد» و «قصه‌های نارنجی»، فریبا تصمیم گرفت برای فراهم کردن فرصت به نویسندگان جوان‌تر، کتاب‌هایش دیگر کاندیدای هیچ جایزه داخلی نباشند. هرچند برخی نهادها که از این تصمیم او بی‌خبر بودند، در سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۷ جوایزی به آثار او اهدا کردند.

در آبان ۱۳۹۷، فریبا کلهر با نوشتن دو نامه اعتراضی به روند انتخاب کاندیداهای جوایز هانس کریستین اندرسن و آسترید لیندگرن، نقدی جدی بر نحوه انتخاب کاندیداها در این جوایز بین‌المللی و جوایز داخلی وارد کرد. او همچنین در همان ماه، با انتشار یک یادداشت اعتراضی در صفحه فیس‌بوک خود، خروج خود را از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اعلام کرد.

در نهایت، در نوامبر ۲۰۱۸، فریبا کلهر «مرکز ادبیات کودک فریبا کلهر» را با هدف کمک به رشد ادبیات کودک در ایران، در شهر تورنتو کانادا ثبت کرد و از آن زمان به فعالیت‌های خود در این زمینه ادامه می‌دهد.


درخواست زندگی‌نامه از فاطمه زهرا آخوندی

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *