رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

کلیله و دمنه (ویشنا سرما)

منتشر شده توسط:

مقدمه:

کَلیله و دِمنه نوشته ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت‌های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده‌است. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصه های کتاب از زبان آن ها گفته شده است . بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستان‌های آن در هند و در حدود سال‌های ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع می‌پیوندند.

مجتبی مینوی دربارهٔ این کتاب می‌گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعه‌های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی می‌داشتند، می‌خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می‌آموختند.

کلیله و دمنه قدیمی‌ترین کتابی است که در علم سیاست و آیین کشورداری در جهان نوشته شده و از بد حوادث مصون مانده و به دست آیندگان رسیده است. این کتاب تقریبا به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه و تفسیر شده و تحقیقات و مقالات زیادی درباره محتوا و ساختار داستان‌هایش نوشته شده است و این درحالیست که پادشاهان و بزرگان هندوستان به خوبی از آن محافظت می‌کردند تا به دست بیگانه نیفتد.
کلیله و دمنه دارای اپیزود یا داستان در داستان است یعنی در خلال یک داستان، داستان دیگری روایت می‌شود. این اثر ماندگار دربردارنده روایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، احادیث بزرگان، داستانک، نکته‌ها و کنایه‌ها، اشارات و نکات اخلاقی، تربیتی، سیاست و مُلک داری، تهذیب و مراقب نفس و همچنین نکته‌های آموزنده و اسلوب زندگی سالم و دوری کردن از هرگونه پیش داوری و قضاوت نابجا است که خود می‌تواند منبع بسیاری از گناهان و انحرافات در زندگی بشر گردد.

باب‌های کلیله و دمنه:

نگاره‌ای از حکایتِ «بوف و زاغ» از کتاب کِلیله و دِمنه با شرحی به زبان عربی متعلق به حوالی سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۵ میلادی در سرزمین شام. در حکایتِ «بوف و زاغ»، به عنوان تقابلی از نیک و بد، زاغ نماد روز و روشنایی است. برعکس همه تصوراتی که زاغ را نماد ظلمت و سیاهی می‌دانند و بوف نماد شب و ظلمت و شر است. زاغ برای غلبه بر لشکر بوف، نقشه می‌ریزد و با تدبیر سیطرهٔ ظلمتِ بوف را می‌شکند.

قصه‌های کَلیله و دِمنه مربوط به دوهزار سال پیش است و تاکنون به بیش از ۲۰۰ زبان ترجمه شده‌است. پیشتر گفتار ابن ندیم پیرامون باب‌های کلیله و دمنه ذکر شد. در ترجمهٔ سریانی‌ای که از روی متن پهلوی صورت گرفته‌است کلیله و دمنه ده باب است:∗

✅ باب شیر و گاو

✅ باب کبوتر طوق‌دار

✅ باب بوزینه و سنگ‌پشت

✅ باب بی‌تدبیری

✅ باب موش و گربه

✅ باب بوم و زاغ

✅ باب شاه و پنزوه

✅ باب تورگ (شغال)

✅ باب بلاد و برهمنان

✅ باب شاه موشان و وزیرانش

در کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی، در فصل مقدمهٔ ابن مقفع آمده‌است که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بوده‌است ۱۰ باب بوده‌است و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزوده‌اند.∗ باب‌های با اصل هندی به صورت زیر ذکر شده‌ است:

✅ الأسد و الثَّور

✅ الفحص عن امر دمنة

✅ الحمامة المطوّقة

✅ آلبوم و الغربان

✅ الملک و الطّایر فَنزة

✅ السِّنَّور و الجُرَذ

✅ الاسد و ابن آویٰ

✅ القِرْد و السُّلَحْفاة

✅ الأسوارِ و اللَّبْوَة

✅ الناسک و الضَّیف

باب‌های الحاقی پارسیان از قرار زیر است:

✅ برزویة الطبیب

✅ الناسَکَ و ابنِ عِرْس

✅ البلار و البراهمة

✅ السّائِحِ و الصّائِغ

✅ ابن المَلِک و أصحابِه

تاریخچه کلیله و دمنه:

همانطور که پیش از این بیان شد، کتاب کلیله و دمنه در اصل از کتاب‌های پادشاهان هند بوده است که در زمان پادشاهی انوشیروان ساسانی، طبیبی دانا به نام بُرزویه به دستور او این کتاب را از هند به ایران آورد و به زبان پهلوی ترجمه کرد؛ سپس از  بزرگمهر بَختِگان حکیم و مشاور دربار درخواست کرد تا یک باب در آن به نام باب بُرزویه اضافه کند، پس او نیز چنین کرد.
نام اصلی این کتاب به زبان سَنسکریت و هندی  * کَرَتَکا و دَمَمَکا * بوده، در دوره ساسانی و زبان پهلوی * کَلیلَگ و دَمنَگ * شده و در زبان پارسی دَری چون حرف گاف در آخر کلمه به * ه * غیر ملفوظ تبدیل میشد * کَلیله و دَمنه * خوانده شد.
این کتاب در زمان‌های گذاشته مورد توجه پادشاهان و بزرگان ایران و عرب بوده است برای مثال بهرام چوبین  در هنگام استراحت این کتاب را مطالعه می‌کرده است یا مأمون خلیفه عباسی به خواندن آن توجه بسیار داشته و یا فضل بن سَهل نیز به خواندن آن علاقه داشته است؛ همچنین بَرمَکیان به شاعران خود دستور داده‌اند که این داستان را به نظم یا شعر تبدیل کنند.
کلیله و دمنه اولین بار توسط عبدالله بن مُقَفَّع از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه شد و همچنین در سال ۱۶۵ هجری نیز عبدالله بن هِلال آن را از فارسی به عربی ترجمه  و به یحیی خالد بَرمَکی تقدیم کرد و سَهل بن نوبَخت هم آن را به نظم یا شعر درآورد. عبد‌الرحمن ناصر اُمَوی از پادشاهان اَندُلُست نیز به این کتاب توجه داشته و با ارسال هدایا آن را به دست آورده است.
رودکی پدر شعر فارسی به دستور امیر نَصر سامانی و تشویق بَلعَمی متن کتاب کلیله و دمنه را به نظم  یا شعر درآورده که اولین بیت آن چنین است:

هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد زِ هیچ آموزگار

کتاب منظوم کلیله و دمنه رودکی کاملا از بین رفته و فقط چند بیت پراکنده از آن باقی مانده. از جمله این دو بیت زیر:

شب زمستان بود و کَپّی سرد یافت
کرمک شب تاب ناگهان بِتافت
کَپّیانَش آتش همی‌پنداشتند
پُشته هیزم همی‌برداشتند

ابوالمَعالی نصرالله مُنشی ترجمه عربی کلیله و دمنه که توسط ابن مُقَفَّع انجام شده بود را می‌بیند بنابراین ترجمه آن را  شروع می‌کند که در این زمان بهرام شاه غزنوی از ترجمه توسط او با خبر می‌شود و از او می‌خواهد که ترجمه را تمام کند. از آنجاکه این کتاب طرفداران بسیاری داشته، در قرن هفتم هجری نیز توسط قانِعی به نظم یا شعر درآمده که این متن منظوم جدید نشان می‌دهد که در قرن هفتم کلیله و دمنه منظوم رودکی در دسترس ادبیان نبوده است.
در قرن نهم هجری نیز مُلّا حسین واعظ کاشفی نویسنده مشهور نسخه ترجمه شده نصرالله منشی را تغییر می‌دهد و به سَبک جدید می‌نویسد و آن را به شیخ احمد سُهیلی تقدیم می‌کند و آن را اَنوار سُهیلی می‌نامد. در قرن دهم هجری در هندوستان به دستور اکبر شاه وزیر فاضل او شیخ ابوالفضل تهذیبی کلیله و دمنه را تغییر داده و آن را عیار دانش نامیده است.
مهمترین نسخه کلیله و دمنه در دوران معاصر همان کلیله و دمنه نصرالله منشی است.

 

داستان نویس نوجوان
نویسنده و گردآورنده: گلناز تقوائی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این اثر برای مجله داستان نویس نوجوان محفوظ است.