رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

دسته‌بندی: مسابقات موضوع آزاد

مسابقات موضوع آزاد

نگاه های خیره به ماه

ماه جای خود را به خورشید داد ، برگ های پاییزی درختان روی زمین فرو میریختند و بار دیگر زمستان آغاز شد ، پنجره مه

مسابقات موضوع آزاد

رز سیاه

وقتی بیدار شدم ، نور کور کننده خورشید تو چشمام می تابید ،اه چشمام کور شد پاشدم و صورتم رو شستم چشمای سبزم کاملا بی

مسابقات موضوع آزاد

تابستان امسال می آیم

کفش های گلی ام را دراوردم و روی سنگ بزرگی ، کنار رودخانه نشستم . سنگ هایی که از قبل جمع کرده بودم را کنارم

مسابقات موضوع آزاد

مردی در آینه

بر روی صندلی ام نشسته بودم و خیره در آینه، موهای بلند و خرمایی رنگ هرچند ژولیده ی خویش را شانه می زدم و آوایی

مسابقات موضوع آزاد

مرواریدی از عشق

_حافظ همه چیز رو برداشتی؟ _آره گوشی و دفترم و برداشتم _قرصاتو چی؟ اونجا سرت درد گرفت به من… _باشه مامان الان بردامی‌دارم میای بریم؟

مسابقات موضوع آزاد

کودک کار

امروز صبح هم مثل همیشه با صدای آقا سعید که در خوابگاه فریاد می‌زد: -خواب دیگه بسه آفتاب در اومده، خدا روزی رو نمی‌ذاره تو

نوشته بیشتری برای نمایش وجود ندارد.