لودینگ
  • صفحه اصلی
  • مسابقات
    • مسابقه یلدایی (پایان یافته)
  • ارسال داستان
  • آموزش
  • نوشته ها
    • داستان های ارسالی
    • زندگی نامه ها
    • نثر های ادبی
  • درباره ما
  • تماس با ما
Telegram
Instagram
Linkedin-in
Twitter
Facebook-f
ورود / ثبت نام
لاله
۱۵ آذر ۱۳۹۹توسط داستان نویس نوجوانداستان های ارسالی

لاله

دلم برایش میسوخت! هر روز که به مدرسه میرفتم او را میدیدم که دقیقاً رو به روی مدرسه ما دستفروشی میکرد. آن روز هوا سرد و بارانی بود رفتم و از او پرسیدم: ـــ سلام اسمت چیه؟ ـــ سلام اسم من لاله ست. ـــ خوشبختم اسم منم لیلاست. تو چی میفروشی؟ ـــ شال و روسری! ــ چه جالب فردا تولد مادرم هست. نمیدونستم براش چی هدیه بخرم ولی چه چیزی بهتر از یک روسری با پول تو جیبی هام! یک روسری خریدم. فردا تولد مادرم...
ادامه مطلب
ارسال به
5

09127080262
[email protected]

درباره ما

سایت داستان نویس نوجوان به شما قابلیت های بسیار زیادی در رابطه با داستان و داستان نویسی می دهد تا شما در داستان نویسی حرفه ای شوید.

بیشتر
Telegram
Instagram
Linkedin-in
Twitter
Facebook-f

امکانات

  • ارسال داستان

دفترچه راهنما

  • نحوه ثبت نام در سایت
  • نحوه ارسال داستان
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حریم خصوصی
logo-samandehi
مشاهده تمام نماد ها

© کلیه حق و حقوق این وب سایت برای داستان نویس نوجوان ( آذر فیروزی راد و اشکان حاسبی ) محفوظ می باشد.

سایت داستان نویس نوجوان به شما قابلیت های بسیار زیادی در رابطه با داستان و داستان نویسی می دهد تا شما در داستان نویسی حرفه ای شوید!

امکانات

  • ارسال داستان

دفترچه راهنما

  • نحوه ثبت نام در سایت
  • نحوه ارسال داستان
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حریم خصوصی

خبرنامه

شما با موفقیت در خبرنامه داستان نویس نوجوان عضو شدید!