ساعت مطالعه
تصمیم گرفتم بروم سراغ درس و مشقم. کتاب تاریخ را آوردم و با هزاران درود به آش کشک خاله که در هر صورت مسئولیتش با
تصمیم گرفتم بروم سراغ درس و مشقم. کتاب تاریخ را آوردم و با هزاران درود به آش کشک خاله که در هر صورت مسئولیتش با
صدای باندها آسمان تیره شب را میلرزاند. میکروفن را به لبم رساندم و گفتم صدای دستاتونو نمیشنوم!! حدود پانصد نفر همزمان تشویق هایشان را شدیدتر
تلفن همراهم را جواب دادم. مادرم بود. گفت: ـــ تو رو خدا یه امروز و سعی کنید آبرو داری کنید!! قول میدم جبران کنم همه
فکر میکردم اگر داخل موهای انبوه فرفریش گم شوم پیدا خواهم شد؟!! لابد از آن پایین آسمان برایم فر میشد یعنی آسمان را فرفری میدیدم!!!
اولین باری بود که این کار از من سر میزد!! مادر بزرگم می گفت: ـــ زندگی خیلی بده باهاش کنار بیا تا باهات کنار بیاد!!
داستان نویس نوجوان یک موسسه فرهنگی فعال در حوزه ادبیات و داستان نویسی کودکان و نوجوان است که فعالیت خود را از سال ۱۳۹۶ به صورت رسمی شروع کرده است.
هدف و رسالت ما در داستان نویس نوجوان، آشنایی نوجوانان و بزرگسالان با آثار و نوشتار یکدیگر و به نقد گذاشتن آثار توسط دیگر اعضا و همینطور کارشناسان با تجربه میباشد؛ در این امر مهم از اساتید دانشگاه و دبیران با تجربه ادبیات بهره برده میشود.
© کلیه حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای داستان نویس نوجوان محفوظ میباشد.