رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

مامان ایرانی

نویسنده: هستی مهاجر وطن

عامم سلام خوبی!؟
من اومدم‌ با یه داستان خفن دیگ ، حالا چرا میگم خفن چون داستان امروز ما راجب ماماناس ، مامانای ایرانی !
اقا اگ گفتین صلاح تربیتی مامانا  ک از نظر خودشون بهترین روشه و جواب میده چیه ..؟؟ افرینننن دمپایی
مامان منم یه مامان ایرانیه  پس با این شرایط حداقل یه بار باید دمپاایی خورده باشم مگه ن؟
ک البته یه بار نخوردم هزار بار خوردم …
حالا بیاین چرت ترین چیزی ک سرش دمپایی خوردم واستون تعریف کنم ک (از نظر مامانم چرت نبود )
یه روز من نشسته بودو رو مبل خونمون و سرم توی گوشی بود تق یچیزی خورد توی سرم برگشتم لنگ دمپایی مامانم رو روی زمین دیدم فکر کنم میتونین حدس بزنین چه خبره
یهو قیافه مامانم ک اخمو عصبی وایستاده رو دیدم که با داد بهم میگه چرا همش سرت توی گوشیه بزارش کنار دودقیقه
_اخه مامانننن..؟
+ همین‌ک گفتم زود بزار کناررر
_ باشههههه اوف

یعنی حاضرم شرط ببندم که یه باراز مامانتو دمپایی معروف رو خوردی اگه نخوردی ام دو حالت دارع
¹- با هنوز کوچیکی واسه دمپایی خوردن …!
²- یا ایرانی نیستی …!
خارج از این دو حالت امکان نداره
تربیت فرزندان در نقاط مختلف دنیا متفاوته :
مثلا در بعضی جاها برای تربیت بجای یه دمپایی دوتا استفاده میکنن
بعضی کشور ها هم بجای استفاده از دمپایی هم خیلی عاقلانه با بچشون صحبت میکنن
یه سری کشورام مثل ایران خودمون به یه دمپایی ام رضایت میدن …
خلاصه اقا برای در امان موندن از دمپایی مامان ایرانی رو مخشون نرین
با تشکر

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: هستی مهاجر وطن
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *