رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

زنگ انشاء

نویسنده: رضا شایسته

خانوم حیاتی وارد کلاس شد . مبصر برپا داد و بچه ها بلند شدن . خانوم حیاتی با لبخند همیشگیش گفت بفرمایید بچه ها . رفت سر پشت میزش نشست کیفشو گذاشت روی میز . دفتر رو باز کرد بعد حظور و غیاب گفت خوب بچه ها . الان زنگ انشاس . همه نوشتید؟ بچه ها با هم گفتن بععععله . خانوم حیاتی گفت مریم جان . بیا انشاتو بخون . مریم دفترشو برداشت رفت روبروی بچه ها ایستاد گفت خانوم اجازه … بخونیم .. خانوم حیاتی گفت بخون عزیزم ..مریم دفترشو دو دستی گرفت جلوش صداشو صاف کرد و بلند گفت بسم‌الله الرحمن الرحیم . موضوع انشا همسایه . توی محله ما بیشتر گارگرن . وضع زندگیشونم تعریفی نداره . بقول بابام که میگه ما فقیر بیچاره ها نسل در نسلمون بدبختین . ما یه همسایه داریم روبروی خونه مونه . من با دخترش دوستم اما اون مدرسه نمیاد. میگه پدرم گفته پول تحصیل زیاده ما از پسش بر نمیایم . لباسای دوستم همیشه وصله پینه س . پدرش صبح زود میره توی یه کارخونه کار میکنه آخر شبم برمیگرده خونه . دوستم میگه من فقط جمعه ها پدرم رو میبینم اونم اگه اضافه کاری نره . مادرش خونه ما زیاد میاد و مادرم تا بتونه بهش کمک میکنه ..
الان چند وقتیه وضعشون خوب شده . لباسای نو میخرن . جشن تولد میگیرن و کلی خرید میکنن . حتی بیشتر روزا از بیرون کباب میخرن . یه بار که داشتم میرقتم خونه زن همسایه رو دیدم که از یه ماشین گرون داشت پیاده میشد و هی میخندید . یه آقایی پشت فرمون بود که من تا حالا ندیده بودمش . خانوم همسایه برای ما هم کباب می آورد . یه بارم برای من لیاس خرید . نمیدونم از وقتی که وضعشون خوب شده یایام باهاش بد شده . دیشب نشسته بود جلو تلویزیون به مامانم میگفت دیگه باهاش نگرد اگه چیزی هم داد قبول نکن …. اما من دوسش دارم . خانوم خوبیه و مهربونه . حتی به بعضی از همسایه ها که وضعشون خرابه هم کمک می‌کنه . این بود انشای من …….
مریم دفترشو بست گفت خانوم اجازه . تموم شد . خانوم حیاتی گفت آفرین مریم جان . بیست شدی.برو بشین .
خانوم حیاتی رفت دم پنجره چند دقیقه بیرون رو نگاه کرد . با دستاش یه چیزی رو روی صورتش پاک کرد . انگار داشت گریه میکرد ….

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: رضا شایسته
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *