رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

شبی در تاریکی

نویسنده: هستی ادیبی

در یک شب تاریک پاییزی ناگهان اسمان تیره شروع به رعد و برق زدن کرد من در حال قدم زدن به یک تابلو برخورد کردم نوشته بود ثبت نام در خواننده گی من هم عاشق خواننده گی بودم رفتم به اون سایت و ثبت نام کردم نوشته بود در ساعت 5 عصر در این مکان باشید من هم رفتم خانه بعد فردا صبح انقدر زود بیدار شدم که زوق خانندگی داشتم صبحانه خوردم لباس هایم را تمیز کردم و………..
ساعت 5عصر شد تاکسی گرفتم و رفتم به ان مکان رفتم یکی پرسید میتوانم کمکتان کنم من گفتم بله میخواستم من را پیش این شخص ببرید
گفت باشه حتما من را بردن و به ان شخص رساندندمن به ان شخص گفتم من تابلویی دیدم نوشته بود اگر خانندگی دوست دارید در این سایت ثبت نام کنید و به این مکان بیایید من هم به این مکان امدم ایا درست است
گفت بله درست است با من بیایید که تست صدا بدید
من باهاشون رفتم که تست صدا بدم وقتی رفتم از من چند تا سوال پرسیدند من همشون رو درست جواب دادم به من گفتند
افرین نمرتون در تست صدا عالی بود
من هم خیلی خوش حال شدم
گفتند میتوانید در ساعت 7عصر در این مکان کنسرت اجرا کنید من لکنت گرفتم یک لحضه انگار در یک دنیای دیگه بودم انگار شوک بهم وارد شده خیلی خوش حال شدم بلخره به ارزوم رسیدم
گفتم بله چرا که نه
فردا شد و من رفتم به اون مکان و کنسرت اجرا کردم

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: هستی ادیبی
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

2 نظرات

  1. Avatar
    مانی می گوید:
    19 دی 1401

    سلام. چقدر غلط املایی داشت. وحشتناکه!

    پاسخ
    • Avatar
      رضا مرادی می گوید:
      23 دی 1401

      عالی بود

      پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *