رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰
برندگان مسابقه داستان نویسی یلدای ۱۴۰۲ مشخص شدند! هم‌اکنون می‌توانید آثار برندگان را مشاهده نمایید.

سرنوشت

نویسنده: الهه نجفی جهانی

در این داستان شاهد جدال و بلوا میان سرنوشت و رویا هستیم ، انسانی که سرنوشت تلخ اما رویای والایی دارد. روحی که هر چقدر بیشتر تقسیم شود از رویایش دورتر میشود. نه آمدنمان دست خودمان بود و نه رفتنمان و زندگی تنها خط تیره ای میان این دوست آمدنی اجباری و رفتنی ناگهانی ، خطی که از بهم پیوستن خاطره ها و دوران های متفاوت حکایت می کند و تنها به اندازه یک خط کوتاه میان دو زمان تاریخی زندگی می کنیم شروع و پایین مهم نیست ، آنچه مهم است چگونه زندگی کردن میان این دو نقطه اجباریست فاصله بین تولد و مرگ را تنها یک خط فاصله پر میکند و میدانم که چقدر سخت است که تنها به اندازه یک خط انسان بمانیم. نسل ما مثل درخت های زمستونی به خواب رفته خوابی که به این راحتی ها نمیشه ازش دل کند! عادت کردیم بهش و ترک عادت ساده نیست انگار بدمون هم نمیاد با بهونه ها و امید های کاذب سرمونو گرم گذروندن روزها بکنیم همین طور که تا الان پیش رفتیم و تهش روزهاییو گذروندیم که هر بار تکه هایی از انگیزه و حال خوبمون و دزدید! از کرونایی که قرار بود شنبه تمام بشه و شنبه های زیادی ازمون گرفت و باهامون موند تا توقع هامون از زندگی که روز به روز پایین تر میاد ، اما میدونی این نسل هم مثل زمان به بهار نیاز داره یه بارونی که افکار غبار گرفته رو بشوره به رویایی که برای ساختن حقیقت توی ذهنمون پرورش بدیم نه برای فرار از اون.خیلی وقته که خوابیم خوابی زمستانی وقتشه که با بارون بهاری دوباره جوونه بزنیم و سرمون رو از خروار خروار برف بیرون بیاریم وبه دنیامون سلامی بکنیم دنیایی که قراره خودمون بسازیم حالا هر کس به سهم خودش.خیال ها از بین رفته اند و چهره تلخ واقعیت همه را در خود غرق کرده است دست و پا می زنیم اما دریغ از کمی نجات بیشتر در واقعیت فرو می رویم و با دانستن واقعیت دست های همدیگر را میگیریم و زار می زنیم و دیگر چیزی را نمی بینیم سیاهی واقعیت چشمانمان را گرفته است، یک جفت چشم طوسی مدت هاست دست از سرم بر نمی دارد نمی گذارند نفس بکشم نمی گذارند لبخند بزنم نمی گذارند فراموششان کنم و جایی در برگه ی خاطراتم دفنشان کنم عذاب بیچاره ام کرده است بلا تکلیفی دمار از روزگارم در آورده هر جا که چشم می چرخانم چشم های عجیب و غریب می بینم بعضی هایشان در کنارم جا خوش کرده اند. از خودم چه بگویم ؟بگذارید زمان قضاوت کند در گردونه ی سوگ های طنز آمیز زندگی رسیده ام تا اینجا به انتظار شوخی هایی که در راه هستند با بود و نبود انسان متحد نیستیم.هیچ حرفی برای گفتن ندارم هیچ توجیهی هم مرا قانع نمیکند بهتر است همه چیز را به باد فراموشی بسپریم من دیگر نمیتوانم زندگی را با دروغ و نیرنگ ادامه دهم. در باغ روی چمن دراز کشیدم و دستانم را در باد می رقصاندم و این باعث به وجود آمدن لبخندی ناخواسته و بی صدا میشد. آیا شده که درباره گذشته و حال درباره این دو رابطه‌ی جدایی ناپذیر فکر کنید ؟
آیا خودتان را در گذشته تان غرق کرده اید که سپس از کسی کمک بخواهید تا شما را از این اقیانوس بی انتها نجادتان دهد ؟
بگذارید خیالتان را راحت کنم هیچ کمکی در کار نیست!! تنها خودتان هستید و خودتان تمام ، صبوری را از کسی بیاموزید که خالق شماست آن وقت او به کمک شما می آید قدرت تکلم را بیاموزید زیرا تنها دلیل زندگی شما در این جهان پرتلاطم هست و بس قدرت تفکر را بیاموزید تا او هم ناجی شما باشد آری شما تنها کسی هستید که می توانید ناجی خودتان باشید آن هم در این همه هیاهو که بسیار ها از شما کمک می خواهند این هیاهو هرگز به پایان نمی رسد مگر با کمک خودتان به خودتان، در این دنیایی که نامش عالم است گویی من عالمی ندارم من اصلا چند روزی است که حال و حوصله ندارم تنها در گوشه ای می نشینم فکر میکنم نمیدانم به چی فکر میکنم اما عمیق به فکر فرو می روم احساس میکنم دلم برای کسی تنگ شده اما نمیدانم کی دلم میخواهد بهم زنگ بزند حالم را بپرسد اما نمیدانم آن کیست و قرار است کی خبری از من بگیرد ، اغلب در طول روز به موضوعات جالبی برای نوشتن بر می خوریم اما در پیاده سازی آنها دچار مشکل هستیم ، نوشتن یعنی صداقت هر وقت موقع نوشتن گیر میکنم از خودم میپرسم آیا من نمی توانم حقیقت را بگویم ؟ آنچه که اساسا قابل گفتن باشد میتواند به روشنی بیان شود و آنچه را که نمی توان ابراز داشت باید به خاموشی سپرد،خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد بلکه کسی که با مشکلاتش مشکلی ندارد.

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: الهه نجفی جهانی
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *