ترازوی من:
امروز شیشه پنجره همسایه را شکستم.
امروز بی دلیل زنگ خانه همسایه را زدم.
امروز به نامحرم نگاه کردم.
امروز تکه نانی را به گوشه ای پرت کردم.
امروز شیر آب حیاط را باز گذاشتم.
خداوندا…
من از تو خجالت می کشم.
و همان روز ولی با ترازوی خدا :
امروز نوزادی به علت گازگرفتگی در حال مرگ بود که تو شیشه خانه را شکستی و او را نجات دادی.
امروز دزدی در حال سرقت خانه همسایه بود و تو زنگ خانه را زدی و او از ترس حضور صاحبخانه گریخت.
امروز به نامحرم نگاه کردی و او متوجه مشکل پوشش شد و آن را اصلاح کرد.
امروز تکه نانی را به گوشه ای پرت کردی و مورچه های گشنه مرا از گشنگی نجات دادی.
امروز شیر آب حیاط را باز گذاشتی و گنجشکان مرا از تشنگی نجات دادی.
بنده ام…
من به تو افتخار می کنم.
و این است تفاوت سنجش ها
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.