آدم افسوس می خورد از حکمت این دنیا که چقدر ناراحت کننده است.بیش از اینکه انسان ها از اتفاقات و رویداد های طبیعی آسیب ببینند از کار این مردم و افکار پوسیدشان است که دارند جان می دهند.
افسوس از این دنیای پر از بی رحمی و جنایت که آدم ها تنها به دنبال کلاه به سر هم گذاشتن هستند و زمانه، زمانه ی بدی برای کلاه از سر افتادن است. به راستی که آدم ها دنیا را بی رحم کرده اند یا دنیا انسان ها را بی رحم کرده است؟ البته شاید انسان ها گرگ شده اند تا بلعیده نشوند.
کاشکی می دانستم چقدر پول و قدرت و حکومت انسان ها را حریص می کند. کاشکی آدم ها به جای طمع و حرص و حسرت سر پول و قدرت و مال و اموال کمی به جان آدم هایی که جان باخته ی خواسته های پوچشان شدند توجه می کردند. در این زمانه مردم قربانی اهداف
خودخواهانه ی انسان های رذل می شوند. در این دوران تاریک باید مواظب بود کلاهت را نبرند و سرت کلاه نگذارند.
به امید روزی که مردم دست از افکار خودخواهانشان برداشته و دست در دست هم برای دنیایی بهتر و برای آینده ای روشن متحد شوند. من به امید آن روز چشم به راه خواهم ماند و مطمئن هستم یک روز همه ی ما با هم قدرتمند ترین آدم های کثیف را شکست خواهیم داد.
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
1 نظر شما *
خیلی قشنگ بود واقعا تاسف از تفکر بعضی ادم ها که همینطوری خودخواهانه نگاه میکنن مثلا جنگ جهانی که اینا همه ادم کشته شدن برای اختلاف بین رهبران چند کشور 😔 خیلی زیبا بود
به امید اینده ای بهتر ✌🏻