چه زیباست آنکه چون ققنوس از خاکستر پلیدی ها زاده شد . اوست که روشنی ها را حس میکند که از جاده های مخوف گذر کرده . طعم شب را چشیده و روز چون آذرخشی در دستانش منور است . آنکه در پی شیطان روان بود اما افکارش رشد یافت و فهمید راه درست کدام است . چه زیباست رسیدن به هدف بعد از سختیها . مغموم گشتن و دوباره برخاستن . خدا را به خدایی شناختن نه خدا ساختن و آلت دست انگاشتن . آنکه خدا خواهد نجوید در آسمان که او در دل همسایگان است آنان که محتاجند و دستی گرفته شود که به لبخند خدا رسد . باری پروردگار گوید دل به اهلش سپار . کسانی که در خفایند. دلها شکوفا کنند. صبوی عشق از سرچشمه هستی به لب های تشنه رسانند و از جان هم دریغ نکنند که دانند در آخر اوست که حق گوید و نامه عمل در کدام دست گذارد . چه زیباست با دل پاک رفتن از بند هر بدی رها بودن و خورشید را به ماه نفروختن که روزگار و گذر عمر تغییر دهد دل را اگر مراقب نباشیم .
خوشا بحال آنان که دنیا را ندیدند و از وسوسه ها گذر کردند . آنان انسان های راست قامتند در دو دنیا که فرشتگان هم بر آنان رشک برند . باشد که ما از آن طایفه باشید و اگر بدی ها بر ما چیره گشت باز برخیزیم و پر آوازه گردیم …..
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
1 نظر شما *
درود بر شما. درود بر قلم حقیقیتان