مفاعلن فعلاتن، ردیف و قافیه شاید
کنار هم که سزاوار وصف روی تو آید
هزار شعر بخوانم که یک غزل بنویسم
برای تو که هزاران غزل تو را نسراید
نه مولوی و نه سعدی، نه من که از تو شدم این
نخواست مادر گیتی که شاعر تو بزاید
دریغ و حیف عزیزم، که نامه چشم ندارد
که روی ماه تو بیند زبان به شعر گشاید
غزل،غزل نه که سهلست، قصیده هم نتواند
که وصف روی تو گوید، ورای حسن تو آید
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.