اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

داستان نویس نوجوان

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.31
7 آبان 1403

آرزویی که من دارم

نویسنده: آیدا کاظمی

وقتی از کلمه ی آرزو صحبت می کنیم به نظر می رسد این موضوع دست نیافتنی است در حالی که آرزو ها می توانند همین چیزهای ساده ی اطراف مان باشند که هر روز بی تفاوت از کنار شان رد می شویم.
وقتی کودک بودم آرزو می کردم مادرم عروسکی را که چند روز پیش پشت ویترین مغازه ای دیده بودم برایم بخرد، عمر آرزویم کوتاه بود و آن زمان توانستم خیلی زود به آن دست پیدا کنم، اما آرزو ها همیشه کوچک نمی مانند، آن ها هم مثل ما قد می کشند و بزرگ می شوند و حتی بعضی وقت ها دست نیافتنی.
حالا رنگ و بوی آرزو هایم عوض شده و بعضی از آن ها ممکن است همیشه در حد یک آرزو باقی بمانند و رنگ واقعیت به خود نگیرند.
آرزو هایی که در حال حاضر دارم مربوط به همه ی آدم هاست چون معتقدم جهان یک موجودیت به هم پیوسته است.
همیشه به این موضوع فکر می کنم که چه می شد اگر فقر وجود نداشت و هیچ کس فقیر نبود؟ دنیا چه گلستانی می شد اگر آرزویی به دل کسی نمی ماند، مخصوصا اگر آرزویی باشد که بتوان با پول به آن دست پیدا کرد.
چه می شد اگر هر کس به اندازه ی نیازش پول داشت و هیچ کسی حق دیگری را پایمال نمی کرد؟
اکنون بهترین آرزوی من این است که هیچ کودکی در هیچ جای دنیا مریض نباشد و آرزو هایش همان عروسک های رنگارنگ و جنب و جوش و بازی باشد نه آرزوی نجات از بیماری.
آرزو می کنم هیچ حسرتی در دل کسی نماند، مخصوصا حسرت خنده های از ته دل و شادی، زیرا اگر خنده و شادی نباشد روح انسان به تدریج پژمرده می شود و از بین می رود.
آرزوی روزی را دارم که جهان از تمام بدی ها پاک شود و انسان ها همه با هم مهربان باشند، به یک دیگر دروغ نگویند و ریا کار نباشند.
از صمیم قلبم آرزو می کنم کلمه ای به نام جنگ از جهان محو شود و همه در صلح و آرامش زندگی کنند، در دل هیچ کس کینه ای نباشد و دنیا سراسر عشق باشد

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: آیدا کاظمی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

2 نظرات

  1. یانا تقدسی می گوید:
    17 فروردین 1402

    واقعا قشنگ بود افرین❤

    پاسخ
  2. نفس نوین می گوید:
    14 فروردین 1402

    احساسات به شکل خارق العاده توی متن ات غوغا بپا کردند👌

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *