وقتی گرگ ها بیدار می‌شوند (قسمت سوم)

برای مطالعه قسمت دوم این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: وقتی گرگ ها بیدار می‌شوند (قسمت دوم)

پسر خجالت زده ایستاده بود حس عجیبیه هم خوشحال هم خجالت زده خوشحال ازاینکه این هتل رایگان و وخجالت زده از فقر خودش
خانم رزرو چی بالحن مودبانه ایی گفت : خوب قربان این لیست و پرکنید بی ادبی نباشه سواد دارید چون پر کردن این فرم اجباریه
پسر فرم رو گرفت و گفت : ببببله
بعد خودکارو برداشت شروع کرد به پر کردن هنوز چند ثانیه نگذشته سرشو از تو برگه آورد بالا گفت : خخخانم ببببخشید این دابل نمی دونم چی چی چیه راستی میشه للللطفا این پایینیه که نوشته به نظرم پرمیوم هتل چیه
خانم رزرو چی زیر پوستی یه خنده تمسخر آمیز کرد و گفت : مگه شما نگفتید سواد دارین
پسر : گفتم سواد دارم وووولی ااانگلیسی ام قوی نیست
زن گفت خوب من براتون ترجمه میکنم جواب بدین میخوایین این خدمات رو داشته باشین یانه
پسر : بببله چچچشم ممنون
خانم رزروچی : پرمیوم هتل اتاقیه که از یه اتاق معمولی خیلی بالاتر و تخت ها و ویوش عالیه یه جورایی ورژن فوق لاکچری یه اتاق میخوایین یانه
پسر باترس که نکنه اینا کلاه برداری باشه گفت : رایگان درسته !
خانم رزرو چی : شک نکنید همه اش از ارزون ترین تاگرون ترین رایگانه
ما گواهی کسب داریم همه کارای قانونی انجام شده نترسین
پسر : بله میخوام
رزرو چی : دابل اتاق اتاقی که دونفره است لازم به ذکره اینو با خوشحالی گفت
پسر : نه
رزرو چی : بوفه جایی که غذا سلف سرویس ارائه میشه
پسر: بله
رزرو چی : اکسترا بد تخت خواب تاشو
پسر ذوق زده گفت بله بله
خانم رزورچی هم چنان ادامه تا آخر خدمات هتل خیلی زیاد بود انگار داشت بهشت رو به انگلیسی میخوند و به فارسی برای پسر ترجمه می‌کرد
ودر آخر گفت ببخشید اسمتون شما جناب آقای حامد ده آبادی اصل هستید
پسر گفت بله مگه اسمم و اشتباه نوشتم
خانم رزرو چی : نه
خواستم اسمتون و درست تو سیستم وارد کنم رسما به هتل ما خوش اومدید آقا ده آبادی اینم کلید اتاق تون روز خوش

برای مطالعه قسمت چهارم این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: وقتی گرگ ها بیدار می‌شوند (قسمت چهارم)

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.