تخفیف بلک فرایدی آکادمی داستان نویس نوجوان آغاز شد. تا یکشنبه با ۵۰۰ هزار تومان تخفیف در دوره جامع داستان نویسی ثبت نام کنید!

داستان نویس نوجوان

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.31
7 آبان 1403

تاریکی تو را به دوش میکشد

نویسنده: ابوالفضل کرمی

شاید دلهرهایم معنی پایان میدهد و به من می گوید همه چیز تمام شده و هر کاری هم کنی دیگر فایده ندارد حالا دیگر مطمئن باش که دیگر امیدی به باریدن باران نیست. در میان یک بیابان خشک و بی علف تنها درختش که سبز و استوار مانده بود من بودم و به بقیه نشان میدادم در عمق تاریکی شاید ذره ای نور و روشنایی وجود داشته باشد .بدون بارش باران هم استوار بودم و هیچ طوفانی یا اتفاق غیر منتظره ای به من آسیب نمیرساند ، اما امان از وقتی که این جمله را فراموش کردم ، یک پادشاه را فقط یک پادشاه دیگر میتواند حذف کند. ناگهان یک روز دیدم جوانه ای دارد از دل خاک بیرون میزند ، آن زمان بود که حس حسادتم که شاید دیگر فقط من تنها نور در تاریکی نبودم و آن جوانه هم اضافه شده بود تمام وجود و روحم را فرا گرفت ، حالا دیگر تاریکی من را جذب خودش کرده بود و توسط آن باتلاق پر از کثافت داشتم به پائین کشیده میشدم. آن حسادت هر روز هر چقدر زیاد میشد شاخه ها و برگ هایم کم کم میریخت ، بعد از مدتی مانند درختی تکیده و پیر شده بودم و بی شاخ و برگ . و آن جوانه به مرور شاخ و برگی به خود دیده بود و زیباتر شده بود. تاریکی روشنایی را به درون خود میکشد و روشنایی هم تاریکی را مانند غدا هضم میکند

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: ابوالفضل کرمی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *