همیشه با خودم فکر میکردم بهشت چه شکلی و چرا زمین بهشت نیست
تا اینکه به طرز معجزه آسا یی متوجه شدم بهشت
یک رویا نیست
حقیقتی است که حتی زمین را به بهشت بدل می کند
معجزه از جایی شروع شد که بایک فکر تازه آشنا شدم فکر تازه می گفت باید آدم بود
آدم بودن و در چیزی خلاصه می کرد که دنبالش بودم می گفت باید درستکار بود و یه شناخت درست از خودم داشته باشم
ماه رمضان جرقه یک زندگی تازه بایه فکر رویایی بود
فکر ی می گفت خودت و دیگران و دوست داشته باش
انگار این یک ماه من دربهشت زندگی می کردم چون تو بهشت آدما گناه نمی کنن
خود خواه نیستن
دروغ نمیگن
باهم دعوا نمی کنن بهم فحش نمیدن
قتل نمی کنن
خو د شونو دوست دارن چون به خودشون آسیب نمی زنن
و تا می تونن خوبن
این ماه خود معجزه بود
اما مهم تر از همه با نوری آغشته به عشق معطر به رحمت فراتر از هر زیبایی
دلخواه تر از هر دلخواهی
و نورانی تر از نوری
سرچشمه مهربانی خدا آشنا شدم
من یک ماه در بهشت زندگی کردم
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.