دیگر از اعماق وجودم به تو غمگین، نخواهم ماند
دست در دست چنین قتلی، نخواهم داد
هرچند که با بی طرفی هایت، ردی از تو به تن دارم.اما دگر غمگین این ویرانه خانه، نخواهم ماند
یک تو در این جهان من کافیست تا معنی بد بودن هارا بفهماند
نه، دیگر از ترس و نبودن ها این چشم ها گریه نخواهند کرد
ایستاده تا اخرین لحظه پایان، این تن دگر تن به تنیدن ها نخواهد داد
دوری و از هرچه دیری است خوشم اید زین پسی کسی بالای گور تو، نخواهد ماند
یک تو و یک من در جهانم بود، رفتی و من تنها وپوچ از خود در خلوت تنهایی ام پنهان، نخواهم ماند
رفتی و من خوشحا به حالم که یک تو در جهانم دیگر، نخواهد ماند
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
2 نظرات
روان و دلنشین♥️🌱
در تو و جهانت تا به ابد خواهد ماند حتی اگر نخواهی باور کنی