رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

من و تخیلاتم

هر کدام از ما انسان ها تفکرات و تخیلاتی داریم، که برای خودمان مهم ترین چیز است و گاهی وقت ها دست یافتنی و اما !!! ممکن است برای دیگران غیر قابل درک و فهم باشد و رسیدن و تحققش را غیر ممکن بدانند. این خود ما هستیم که به تخیلاتمان باور می دهیم و آن ها را به واقعیت تبدیل می کنیم‌. هر انسان در ذهنش تخیلاتی دارد که تمام تلاشش را می کند تا به آن برسد، این تخیلات بسیار بزرگ تر از خود شخص است و این یک امر طبیعی است که یک انسان همیشه در ذهنش چیزهایی می گنجد که بزرگ و گاه دست نیافتنی هستند. خیلی از موقع ها فکر و تخیلات یک شخص ممکن است برای افراد دیگر یک هدف نامشخص، بیهوده و تمسخر آمیز باشد، اما برای خود شخص تمام زندگی اش باشد و زندگی اش را صرف آن نماید. این یک حقیقت است که افراد کمی به تخیلاتی که از کودکی در سر داشتند رسیده اند و اکثر افراد موفق به این کار نشده اند، پس اگر به تخیلاتمان نرسیدیم نباید خود را سرزنش کنیم.
فکر، هدف و تخیل ما از کودکی مان شروع می شود. گاه کودکی در تخیل کودکانه اش قصد ساختن یک خانه چوبی کوچک با حیاطی زیبا و گل های رنگارنگ را دارد و در آن لحظه و زمان بزرگترین آرزو و هدفش همین است، حال به آدمی بالغ بنگریم که قصد خرید یک ماشین مدل بالا را دارد. آیا این قصد و هدفی که دارد برگرفته از تخیلی که در کودکی داشته است نیست؟!
کودکی دوره تخیل است؛ گاهی یک کودک تخیلی را در ذهنش پرورش می دهد که ما انسان های بزرگ نمیتوانیم آن را درک کنیم ، در صورتی که همان تخیل می تواند برای مردم و جهان مفید باشد. کودکان سرچشمه تخیل هستند. تخیل کودکان بی حاصل نیست بلکه آینده امروز است. دستاوردهایی که امروز می بینیم تخیلاتی است که برخی افراد در کودکی داشته اند و در آن زمان برای افراد بزرگ و بالغ بی مفهوم و درک بود‌.

ارسالی از : مهرداد نیکخو

حق نشر این داستان برای داستان نویس نوجوان محفوظ است .

تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *