رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

وصیت ماه نشین ۱

سلام وای بالاخره بدترین روز زندگیم رسید باید به این داستان قدیمی عمل کنم! اون آخرین به جامانده ماه نشین بود که روی ماه زندگی می کرد و وصیتشو نوشت! روزی که جهان به هم می ریزد نینجاها باید به کمک انسان جلوی این اتفاق رو بگیرند! درست آخرین نینجایی که از دریاچه خروشانی که دریای ملیا کاکتوس غروب نشین بیرون میاد که_ اون منم _ باید بره به کمک یک انسان جلوی این اتفاق رو بگیره!! یک انسان که خیلی باهوشه از سیاره کیوان _ آخ جون عاشق سیاره کیوانم _ تا سیاره زهره فرار کنه از این راه که بره طلسم شکسته می شه! خب واقعاً بده! ای کاش زودتر از دریاچه می اومدم بیرون یا حداقل نینجا نبودم!

ـــ سلام دختر جون تو مدرسه شما کی از همه باهوش تره؟!!

ـــ تو مدرسه ما لالیسا باهوش تره !

ـــ چرا؟؟
ـــ چون اون اولین کسی بود کانودلیت خام آورد مدرسه!!

ـــ به نظرم اون خنگه چون نودلیتشو نپخته!!

ـــ ولی اشتباه می کنی اون باهوشه.
این داستان ادامه دارد…..

 

ارسالی از : ستیلا کریمی

حق نشر این داستان برای داستان نویس نوجوان محفوظ است .

وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

4 نظرات

  1. Avatar
    ستیلا کریمی می گوید:
    11 بهمن 1399

    ببخشید دوستان وقتی می نوشتم اصلا متوجه نشدم این پارت از داستان رو انقدر کوتاه نوشتم ولی تو پارت های بعدی جبران می کنم😉

    پاسخ
    • Avatar
      کامیار جهانگیری می گوید:
      11 بهمن 1399

      کوتاه بود
      ولی جذب کرد

      پاسخ
  2. Avatar
    کاوه احمدی می گوید:
    10 بهمن 1399

    سلام . اولا بگم که من از داستان نویسنده ی زندگی شما خیلی خوشم اومد و دوم این داستانتونم جالبه هم اسمش و هم شروعش کنجکاو کننده اس شروعتون که عالی بود امیدوارم تو قسمتای بعدی جذاب تر بشه

    پاسخ
    • Avatar
      ستیلا کریمی می گوید:
      11 بهمن 1399

      سلام واقعا متشکرم نظرم لطفته خیلی خوشحالم که داستانم رو خوندی

      پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *