آنتوان پائولوویچ چخوف، نویسنده برجسته و طنزپرداز روس، در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ در شهر بندری تاگانروک به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در همین شهر گذراند. خانواده چخوف از طبقه متوسط جامعه بودند و پدرش، پاول چخوف، مغازهداری سختگیر و متعصب بود. چخوف در سال ۱۸۷۹، پس از اتمام تحصیلات متوسطه، به مسکو رفت و در دانشگاه مسکو به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت. این دوران تحصیل که حدود هفت سال به طول انجامید، نه تنها آغازگر مسیر علمی و حرفهای او به عنوان پزشک بود، بلکه او را به دنیای ادبیات و نویسندگی نیز نزدیکتر کرد. در همین دوران بود که چخوف شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد و به طور پیوسته در روزنامهها و مجلات مختلف آثارش را منتشر میکرد. او در این دوره بیش از چهارصد اثر به چاپ رساند که نشاندهنده پرکاری و نبوغ او در نویسندگی است.
چخوف یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان روسیه و جهان است. تأثیر او نه تنها بر همعصرانش بلکه بر بسیاری از نویسندگان برجسته قرن بیستم، از جمله نویسندگان غربی، آشکار است. او در داستاننویسی و نمایشنامهنویسی انقلابی به وجود آورد و طنز ادبی را به اوج رساند. نبوغ چخوف در توانایی او برای ترکیب بینش عمیق انسانی با سبک طنز و ظریفش بود. این توانایی باعث میشد که خواننده مطمئن نباشد آیا چخوف در حال مسخره کردن شخصیتهایش است یا آنها را عاشقانه دوست دارد. این دوگانگی در آثارش باعث میشد که همزمان با خواندن داستانهای او، به فکر فرو برویم و به عمق مفاهیمی که او مطرح میکند، پی ببریم.
چخوف به شدت تحت تأثیر نیکلای گوگول، یکی از بزرگترین طنزپردازان روسیه، بود. اما در حالی که گوگول با استهزای تند و تیز خود به نقد وضع موجود و هیئت حاکمه میپرداخت، چخوف با لبخندی تلخ و نگاهی آمیخته به تأمل، به بررسی مسائل انسانی و پیچیدگیهای تمدن مدرن میپرداخت. او به جای تمرکز بر نقد آشکار و صریح، از طریق شخصیتها و داستانهایش به بازتاب تناقضها و دشواریهای زندگی انسان میپرداخت.
چخوف به عنوان پزشک مشغول به کار بود و خانهاش همواره محلی برای ملاقات دوستان نویسنده، شاعران و افراد سادهای از اطرافیانش بود. علیرغم پرکاریاش در عرصه پزشکی، عشق به ادبیات و نمایشنامهنویسی همواره در وجود او شعلهور بود. او در نمایشنامهنویسی و داستاننویسی تحولی ایجاد کرد که تا امروز نیز الهامبخش نویسندگان بسیاری بوده است. آثار نمایشی او همچون «مرغ دریایی»، «سه خواهر»، و «باغ آلبالو» نمونههای بارز دلبستگی او به هنر تئاتر و نمایشنامهنویسی هستند. این نمایشنامهها نه تنها در روسیه بلکه در سراسر جهان به عنوان آثار کلاسیک و بیبدیل شناخته میشوند.
داستانهای کوتاه چخوف، که برخی از آنها جزو بهترین نمونههای طنز جهان محسوب میشوند، بیشتر بر زندگی آدمهای عادی تمرکز دارند. قهرمانان داستانهای او، افراد معمولی با خواستهها و تمایلاتشان هستند و چخوف با زبردستی و ایجاز، آنها را توصیف میکند و نقاط ضعف و کاستیهایشان را برملا میسازد. او با قلم تیز و نیشدار خود، تفرعن و تکبر اشرافیت رو به زوال روسیه را به نقد میکشید و در مقابل، سادهدلی و صمیمیت دهقانان رنجکشیده و محروم را ستایش میکرد. این تضاد بین طبقات اجتماعی و نگاه همدلانه چخوف به انسانهای ساده و بیادعا، یکی از ویژگیهای برجسته آثار اوست.
در سالهای پایانی زندگی، چخوف به دلیل ابتلا به بیماری سل، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد. او در تلاش برای بهبود وضعیت سلامتیاش به سفرهای مختلفی در اروپا پرداخت. در نهایت، در تابستان سال ۱۹۰۴، در حالی که در آلمان به سر میبرد، درگذشت. در زمان مرگ، یکی از دوستان نزدیکش، ماکسیم گورکی، که خود نویسندهای بزرگ بود، در کنارش حضور داشت. جنازه چخوف را با کالسکهای به مسکو بازگرداندند که به طرز عجیبی روی آن نوشته شده بود: «صدفهای خوراکی تازه»، که خود به نوعی نماد زندگی پر از طنز و تناقض چخوف بود.
از چخوف آثار متعددی به جا مانده است که هر یک از آنها گوهری درخشان در گنجینه ادبیات جهانی به شمار میآیند. برخی از این آثار شامل «سه خواهر»، «دایی وانیا»، «بانو و سگ ملوس»، «اتاق شماره ۶»، «استپها»، «خرس»، «زندگی من»، «شاهین دریا»، «مرغ دریایی»، «خاطرات»، «سایهها و روشناییها» و «خاطرات یک استاد» هستند. هر یک از این آثار، نمایانگر نبوغ چخوف در به تصویر کشیدن زندگی انسانها و پیچیدگیهای آن است.
آنتوان چخوف نه تنها به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان و نمایشنامهنویسان تاریخ روسیه شناخته میشود، بلکه آثار او الهامبخش نسلهای مختلفی از نویسندگان در سراسر جهان بوده است. نبوغ او در توانایی ترکیب طنز با عمق انسانی و مهارت در نمایش دقیق و بیرحمانه زندگی، او را به یکی از برجستهترین شخصیتهای ادبیات جهان تبدیل کرده است. آثار چخوف همچنان پس از بیش از یک قرن از مرگ او، با خوانندگان و مخاطبان جدید به گفتوگو میپردازد و ارزشهای ادبی او در تاریخ ادبیات جاودانه خواهد ماند.