به شعر من نفوذ کن، غزل غزل ترانه شو
چرا نفوذ جان من تو حس شاعرانه شو
من و جنون، قدم قدم به پنجره نشسته ایم
فروغ زندگی من، فروغ هر زمانه شو
به خنده های روی تو که گریه پشت خنده ام
برای درد های من تو شانه زنانه شو
روان شدی به چشم من به روی لب نشسته ای
بیا کنار عاشقت قدم قدم روانه شو
به دیدنت قسم که من ندیده عاشقت شدم
برای زندگی گل بهار را بهانه شو
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.