می کشم هر من که در من زنده است
مهر دنیا بهمنی پا خورده است
من برای خاکی از خاک آمدم؟
کی کجا کی حق ما را خورده است
زندگی پژمرده شد از مردگی
آن جهان هم قبرهامان کنده است
شب شده شب خواب از چشمم پرید
شاید انگاری که خوابم مرده است
زندگی در زندگی مردم ولی
در جهان مرگ تنها زنده است
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
1 نظر شما *
عالی