من آدم پاییزو زمستون بودم 🍁⛄️
من همونی بودم که وقتی اشتباه میکردی با خودم عمیقا فکر میکردم میگشتم میشگتم تا یه دلیل برای اشتباهی که تو مرتکبش شدی پیدا کنم😊
منــ…… هه من..
این منه الان من نبود تو بود
ما بود… من و تو🙌😻
اخه توام انگار بارون صبح پاییزی بودی🌧🌈
درست مثل همون روزیکه چاییه عاشقانگی هامونو با چند همه قند خنده هات سر کشیدم🖤😅
سرکشیدمو من دیگه من نبودم تو بودم😅
چون
برام زیبا بودی😜 تو توی زندگی من نقش قند رو داشتی
که به تلخی همه چیز شیرینیه ملو یی میبخشید✨😁
درست شده بودم مثل بچه هایی که قند دوست دارن😍
همون قدر توجه هم سمتت بود ❤️
همون قدر واسه به دست اوردنت جنگیده بودم 🤛🤜
میجنگیدم با خودم قلبم چشام❤️👀
اره چشام👀
چشایی که راست گو ترین عضو بدن بودن و هستن🕶✨
چون هر چقدر میخاستم خودمو قانع کنم که تو رفتیو منو رها کردی……. 😔
ولی هر قدر سعی کردم وانمود کنم که فراموشت کردم 😄… لعنت به این چشا😶
چرا چون
چون هه همه چیزت برام دوست داشتنی بود❤️ از
از رنگ بند کفشات بگیر👟
تا خودت قلبت 🖤 اره قلبت من همون قلبی رو دوست داشتم که دوست داشتن تو فرهنگ لغت قلبش بی معنی ترین کلمه بود💔
من شبایی که خابم نمیبرد با ریتم صدای قدمامون خاطراتو زیر گوشم زمزمه میکردم تا خابم ببره 🖼💊
ولی تو رفتی رفتیو حتا یه سیگار بهم نندادی تا با دودش غمای قلبی رو که خودت شکسته بودی کور کنم
میگن سیگار بده
ولی ای کاش همه بد بودن ولی مثل سیگار وفا داره همون لبایی بودن که اولین پوکو زده بودــ….. 🖇💔
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
1 نظر شما *
خیلی جالب بود