اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

داستان نویس نوجوان

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.31
7 آبان 1403

آرزو میکنم عادی باشم

نویسنده: آذین رمضانی

آرزو می‌کنم عادی باشم حتما زمانی که به این آرزو فکر میکنید با خود میگویید چه مسخره! اصلا یعنی چه؟ خب من جواب شما را میدهم. در پایین شما پیغام برخی از کودکان که آرزو خود را برای ما ارسال کردند می‌بینید.
سلام ! لطفاً آرزوی خود را در چند سطر برای ما ارسال کنید

۱- سلام من ریچارد هستم من با یک مشکل قلبی متولد شدم اوضاع قلب من به قدری بد است که حتی نمیتوانم برای ۵ دقیقه کوتاه بدوئم و اجازه ندارم هیچ ورزشی انجام بدم چون تحرک زیاد باعث میشه قلبم بیشتر آسیب ببینه و بیهوش بشم اما هیچکی من رو درک نمیکنه و به من لقب بچه سوسول ، نینی کوچولو و… را دادند پس من آرزو میکنم مثل بچه های دیگه عادی باشم

۲- سلام! من امیلی هستم من با یک ماه گرفتگی خیلی بزرگ روی صورتم به دنیا اومدم این ماه گرفتگی باعث شده همه چه تو مدرسه چه بیرون مدرسه میخرم کنند و دستم بندازند پس آرزو من اینه : آرزو میکنم عادی باشم

۳- روزتون بخیر من شلدون هستم خب قیافه من کمی عجیب غریبه ! من هیتروکرومیا(دوچشمی با رنگ های متفاوت )و مو های زال دارم و مردم همیشه به طور عجیبی به من نگاه میکنند و بهم میگن آدم فضایی برای همین آرزو میکنم عادی باشم

۴- صبحتون بخیر من الا هستم من چند وقت پیش دچار سرطان شدم و این موضوع باعث شد من برای ادامه زندگی مجبور به قطع کردن پای راستم بشم من الان به خوبی با پای مصنوعی راه میروم اما مردم با تعجب به من نگاه میکنند و این حس بدی داره در نتیجه آرزو من عادی بودن است

متن هایی که در بالا خوندید آرزو کودکانی بود که متفاوت بودند همانطور که دیدید آنها فقط چون متفاوت بودند مورد تمسخر و آزار مردم قرار گرفته بودند افرادی مغرور و خودخواه باعث شده بودند که آن کودکان احساس کنند به قدر کافی با ارزش نیستند و احساس اضافه بودن به آنها دست دهد
حالا سوال من از شما این است که چرا؟ اصلا چطور به خود اجازه دادید به آنها احساس حقارت دهید؟ به احساس آنها نمی اندیشید ؟ آنها را اذیت کردید فقط به جرم متفاوت بودن ! از شما دوست عزیز میخواهم که دست بردارید ! آنها هم دقیقا به اندازه شما از این جهان حق دارند آنها هم انسانند و هیچی از شما کم ندارند ! آیا دوست دارید چنین احساساتی را خودتان تجربه کنید ؟ آیا دوست دارید آنقدر مورد تمسخر قرار بگیرید ؟ معلوم است که نه! پس بیایید با هم دیگر است ضعف اجتماعی را بر طرف کنیم و با هم مهربان باشیم به یاد داشته باشیم که همه ما انسانیم و باهم فرقی نداریم پس حق نداریم انسان های متفاوت را مورد آزار قرار دهیم.

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: آذین رمضانی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

1 نظر شما *

  1. حدیثه نوری می گوید:
    20 خرداد 1403

    خوب بود ولی یه سوال این عادیه که ما به فارسی حرف بزنیم ولی همه اسم هامون انگلیسی باشه اینهمه اسم قشنگ ایرانی فارسی چرا خارجی ؟مگه اسم های ایرانی مشکلشون چیه که باید ریچارد باشیم

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *