اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.24
17 شهریور 1403

در باب احساساتم

نویسنده: پویا قربانی

در اعماق تیرگی نگاه شب بود که طلوعی در من رخ داد
طلوعی که با اسم آغاز شروع شد ولی تنها پایانی بر جوانه های احساساتم بود . در اصل اصول این یه داستان نیست این یک روایت اول شخص از فردی است که در تلاتم امواجی که حاصل ابر نگاهش است بر اشکال گوناگون قدم زد بجای شنا کردن

قسمت اول (دوستان):

برای من دوستان تنها نگاه هایی هستند که با دهان های دوخته و پاهای بتنی در برابر ما می ایستند و زمانی شکافی در دل خاک صورتشان باز میشود که کرکس های درونشان بر تن جنازه افکارمان بنشینند و شکم های بی انتهای روحشان را با سلامتی ها و ناسلامتی های ما پر کنند به اصلاح و چارچوبی صریح تر بخواهم بیان کنم دوستان در سه کلمه خلاصه میشوند حق به جانب،مرموز،حزب باد
البته که انسان ها مانند رنگ ها شکل و قالب های مختلف دارند
شاید در بین هر صد سر یه سر باما همسو یا ناهمسو باشد
ولی اقلیت انسان ها انسان هستند نه یک ماشین تنظیم شده و یه خر رام و رهرو . بنده با تجربه خام و شنیده هایی که از  تجربه سوخته و سیاه شده دیگران دارم ، میگویم که دوست باید دوست بماند و دیواری سنگی بین دوست و بیش از دوست بودن بنا بنهیم زیرا زمانی خواهد رسید که این دیوار سنگی تبدیل به یک تار مو بر شکاف های روانیمان می شود
که اگر ، که اگر پاره شود مانند بند نافی که پاره شده است رفتنی بی بازگشت خواهد بود . راستش خودم هم ازین جغد تیره رای که بر سر درخت ذهنم نشسته است مطمعن نیستم مانند بند بازی که بر روی طنابی راه می رود بی آنکه بداند آیا می افتد یا نمی افتد ولی باز هم پیش میرود . ولی در اخر نصیحت این کلاغ پیر به شما گنجشکان محترم  این خواهد بود که نترسید از آن گرگی که در کمین شماست ، بترسید از آن تله موشی که با تکه پنیری گولتان بزند

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: پویا قربانی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند. *