رویداد آنلاین و رایگان "معرفی ادبیات فانتزی" - جمعه ۲۳ آذر، ساعت ۲۰ توسط استاد علیرضا احمدی برگزار خواهد شد.

داستان نویس نوجوان

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.31
7 آبان 1403

مهارت‌های بهتر نوشتن

تاریخ انتشار:

7 اکتبر 2022

زمان تخمینی مطالعه:

18 دقیقه

آذر فیروزی راد

نویسنده در مجله داستان نویس نوجوان

تقویت مهارت‌های نوشتن فقط برای نویسنده شدن نیست. امروزه با یک متن قوی می‌توان بسیاری از کارها و درخواست‌های کاری را راحت‌تر پیش برد. برای بهتر نوشتن انشا یا داستان، باید به برخی نکات توجه و دقت کرد. مهارت‌های بهتر نوشتن شامل طبقه‌بندی موضوع، کوچک‌تر کردن موضوع، بندهای بدنه، بند مقدمه و بند نتیجه است. هر چه بیشتر بخوانیم و بنویسیم، بهتر خواهیم نوشت. با نگاه کردن و نوشتن، گوش دادن و نوشتن، و با سنجش و مقایسه، می‌توانیم نوشتن را بهبود بخشیم. همچنین، با جانشین‌سازی و دگرگون دیدن می‌توانیم نوشته‌هایمان را متنوع‌تر و بهتر کنیم. در ادامه، چند مهارت بهتر نوشتن توضیح داده خواهد شد.

درست‌نویسی

یکی از مهارت‌های مهم در نوشتن، درست‌نویسی است. درست‌نویسی شامل آشنایی با کاربرد صحیح واژگان در نوشتن معیار، آشنایی و آموزش هنجارهای نوشتن در زبان فارسی معیار، تقویت مهارت در درست‌نویسی کلمات و ترکیبات، و کسب مهارت در استفاده از زبان معیار است. همچنین، بهره‌گیری از توانایی‌های زبان مادری، کاربرد صحیح کلمات در مناسبات اجتماعی و مکاتبات، و به‌کارگیری قواعد دستوری صحیح برای نوشتن و سخن گفتن به زبان فارسی معیار نیز از دیگر موارد مهم در درست‌نویسی است.

پرورش شناخت ساختار زبان معیار، آشنایی با دستور خط فارسی، و آموزش هنجارهای نوشتن در زبان فارسی معیار نیز نقش بسزایی در درست‌نویسی دارند. به‌طور کلی، درست‌نویسی مهارت‌های زبانی را تقویت می‌کند و ما را در تولید جملات صحیح در گفتار و نوشتار توانمند می‌سازد.

تصویرنویسی

تصویرخوانی و سواد دیداری یکی از مهارت‌های مهم انسان است و به معنای درک و فهمیدن جهان تصویر می‌باشد. این مهارت با عمل خوب دیدن پرورش می‌یابد. پیوند میان تجربیات بینایی و سایر حواس، ذخایر ذهنی فرد را در خوانش اثر و درک معنای تصویر غنی‌تر می‌سازد و ذهن و زبان را برای آفرینش آماده می‌کند.

برای تقویت تصویرخوانی می‌توان از روش‌های مختلفی استفاده کرد. یکی از روش‌های مناسب برای گام‌های نخستین تصویرخوانی به شرح زیر است:

  1. مدتی به تصویر خیره شوید و بگذارید قوی‌ترین حسی که در شما برانگیخته می‌شود، به درونتان رخنه کند.
  2. برای چند لحظه نگاهتان را از تصویر بردارید.
  3. دوباره به تصویر نگاه کنید و بگذارید چشمانتان بدون کنترل تمام تصویر را واکاوی کنند.
  4. وقتی به درک درستی از تصویر رسیدید و حس قوی‌ای در شما پدیدار شد، این احساس را در قالب کلمات بیان کنید.
  5. اگر چنین حسی در شما پدید نیامد، از خود بپرسید: «اولین چیزی که در این تصویر به چشم می‌خورد چیست؟» یا «چه چیز مهمی در این تصویر وجود دارد؟»

نباید تلاش کنید حتماً طبق قاعده در پی درک معنایی عمیق باشید یا مصادیق مشابه دیگران را بیابید؛ چرا که تصویرخوانی مقدمه‌ای برای ابراز نقطه‌ نظرات شخصی و بیان احساسات درونی است که نباید تحت تأثیر نظرات دیگران قرار گیرد. برای تصویرخوانی باید کمی صبور باشید و بگذارید بدون پیش‌داوری، تفسیر شما به خوبی تکامل یابد؛ زیرا مغز انسان به ندرت در یک حالت باقی می‌ماند. سپس، واژگان به تدریج به ذهن شما سرازیر می‌شوند. این واژگان را روی کاغذ بنویسید و در مرحله نهایی، نگاهی کلی به تصویر داشته باشید و شروع به نوشتن کنید.

برای تصویرنویسی می‌توان از مراحل مختلفی استفاده کرد، مانند تغییر و بزرگنمایی یا حذف و کوچک کردن. به تصویر با دقت نگاه کنید و درباره راه‌های تقویت یا بزرگنمایی بخش‌هایی از آن بیندیشید. تقویت یا بزرگنمایی بخش‌هایی از تصویر می‌تواند ارزش درک آن را بالا ببرد یا به ما نشان دهد که کدام اجزا در تصویر مهم‌تر هستند. در این مرحله می‌توانید از سؤالات کمکی مانند زیر استفاده کنید:

  • چه بخشی را می‌توان تقویت یا برجسته‌تر کرد؟
  • چه بخشی را می‌توان بزرگنمایی یا اغراق‌آمیز بیان کرد؟
  • چه بخشی را می‌توان بالاتر، بزرگ‌تر یا قوی‌تر کرد؟
  • آیا می‌توان بسامد و تکرار آن را افزایش داد؟
  • آیا می‌توان ویژگی‌های بیشتری به آن افزود یا به طریقی به ارزش آن افزود؟

در مرحله بعد، از «حذف یا کوچک کردن» بهره بگیرید. در این مرحله به این فکر کنید که اگر بخشی از تصویر یا اندیشه را حذف کنید، چه اتفاقی می‌افتد. ساده‌سازی کنید و اجزا را کاهش داده یا حذف کنید. باز هم از سؤالات کمکی استفاده کنید:

  • چگونه می‌توانم آن را ساده کنم؟
  • چه بخش‌هایی را می‌توان حذف کرد و مطلبی راجع به آن بیان نکرد؟
  • چه چیزهایی غیر حیاتی و غیر ضروری است؟
  • کدام ویژگی‌های تصویر را می‌توان نادیده گرفت یا حذف کرد؟
  • آیا می‌توان آن را به بخش‌های مختلفی تقسیم کرد یا تصویر را فشرده‌تر و کوچک‌تر کرد؟

بعد از پاسخگویی به این سؤالات، می‌توانید انشایی با نگاهی نو بنویسید.

تصویرنویسی به عنوان یک فرایند، گام‌هایی را با ویژگی‌های مشخص طی می‌کند که شامل موارد زیر است:

  • آموزش از بیرون به درون و از عین به ذهن
  • حرکت از ساده به دشوار
  • حرکت از حس دیداری به خیال
  • حرکت از تصویربینی به تصویرسازی

در این مرحله، از توصیف ساده تصاویر فراتر رفته و به تخیلی می‌پردازیم که تصویر در ذهن ایجاد می‌کند. این تخیل باید در قالب نوشته نمایان شود و دریافت‌ها و استنباط شخصی خود را بدون هیچ محدودیتی بیان کنیم. به طور کلی، تصویرنویسی به معنای نوشتن درباره اجزا و عناصر دیداری موجود در تصویر است. این فرایند شامل دقت در نگاره، بررسی و خوانش و درک عناصر دیداری می‌باشد. در حقیقت، هر تصویر بهانه‌ای نیکو برای نوشتن است و آنچه در این کار ارزش دارد، چگونگی بیان، درک و تفسیر ما از تصویر و قدرت پرورش موضوع است.

حکایت‌نگاری

در کتاب «اصول بازنویسی» از زبان مهدی آذر یزدی می‌خوانیم که در سال‌های 1330، ادبیات کودک به دلیل تلاش علاقه‌مندان با سرعت بیشتری توسعه یافت. با این حال، این حوزه با کمبود کتاب‌های خواندنی برای کودکان مواجه بود. مهدی آذر یزدی با اشاره به بازنویسی «قصه‌های کلیله و دمنه» منتشر شده در سال 1336، می‌گوید: «آن روزها که کار گردآوری قصه‌های ایرانی را به زبان امروز برای بچه‌ها شروع کردم، در زمینه خواندنی‌های کودکان کتاب کم بود و به تدریج فراوان شد.» بخش ادبیات مکتوب، نام چالشگرانی چون مهدی آذر یزدی، احسان یارشاطر و زهرا کیا را به یاد دارد. آثار این نویسندگان اغلب به الگوی بازنویسی‌های آیندگان تبدیل شدند. همچنین، با بررسی متن و مقدمه این بازنویسی‌ها می‌توان به شیوه‌های مختلف بازنویسی پی برد.

یکی از اهداف حکایت‌نگاری، توانایی برقراری ارتباط مستقیم با متون برای پرورش مهارت نوشتن است، زیرا خوب خواندن کلید خوب نوشتن است. حکایت‌نگاری، علاوه بر فراهم آوردن تمرین ساده‌نویسی، مجالی برای تقویت کتاب‌خوانی، علاقه به کتاب، برانگیختن شوق مطالعه و پرورش روحیه اصلی آن یعنی بازخوانی و گسترش معانی و مفاهیم موجود در یک حکایت با حفظ پیکره آن است. حکایت‌ها در این بخش بهانه‌هایی برای تمرین و از گام‌های مهم در دستورزی و ساده‌نویسی هستند.

در بازنویسی حکایت باید…
  • پیام‌های اصیل و اندیشه‌های ارزشمند حفظ شوند.
  • اصول کلی نگارش زبان و اصول مهم ساده‌نویسی رعایت شوند.
  • محتوا و پیام اثر به درستی درک شده باشد تا بتوان جانی تازه به آثار کهن بخشید.
  • در نقل محتوا و پیام، امانت رعایت گردد.

بازنویسی متون

شایسته است که بازنویسی متون از میان آثار ارزشمند و معتبر انتخاب شود. ادبیات کهن، منابع بسیار مهم و جذابی برای بازنویسی به شمار می‌روند. برخی از آثار زیر برای آشنایی بیشتر با نمونه‌هایی از بازنویسی معرفی می‌شوند:

  • داستان‌های دل‌انگیز در ادب فارسی – دکتر زهرا خانلری
  • فیل در خانه تاریک (بازنویسی یکی از داستان‌های مثنوی) – ناصر ایرانی
  • قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب – مهدی آذر یزدی
نکات مهم در بازنویسی حکایت به زبان ساده

بازنویسی یکی از راه‌های مؤثر برای تمرین دست‌ورزی و رسیدن به مهارت در نوشتن است. در ادامه به برخی از موارد مهم آن اشاره می‌گردد:

  • ساده کردن متون کهن
  • تمرین مناسب و مؤثر برای تقویت جرأت در نوشتن و مشاهده عناصر مختلف مانند زمان، مکان، محتوا، و… (آشنایی با عناصر روایت مانند شخصیت و زاویه دید)
  • حفظ درون‌مایه و محتوای متون کهن و آشنایی با آن‌ها
  • برقراری پیوند بین فرهنگ و زبان دیرین و فرهنگ و زبان امروزی
  • پروراندن مطلب به کمک توصیف صحنه‌ها، حالات و چهره‌ها و جان‌بخشی به رویدادها
  • انتقال مفاهیم والا و ارزشمند به نسل امروز
روش‌های بازنویسی حکایت

در حکایت‌نگاری، بازنویسی حکایت به زبانی ساده انجام می‌شود. یکی از روش‌های بازنویسی حکایت، بهره‌گیری از جدول تحلیل اجزا و عناصر حکایت است. گام‌های این روش به شرح زیر می‌باشد:

  • گام اول: درک عناصر حکایت: ابتدا باید عناصر و اجزای حکایت، و همچنین مفهوم و پیام آن را به خوبی درک کنیم.
  • گام دوم: تحلیل عناصر: پس از مشخص کردن عناصر و اجزای حکایت، جدولی رسم می‌کنیم و در هر یک از ستون‌های این جدول به تحلیل شخصیت‌ها، زمان، مکان و فضای حکایت می‌پردازیم.
  • گام سوم: کشف روابط میان اجزای متن و یافتن اجزای پنهان: برخی از عناصر به صورت آشکار در متن دیده می‌شوند، اما باید با توجه به منطق داستان، اجزای پنهان را نیز شناسایی کنیم.
  • گام چهارم: افزودن شاخ و برگ: در این مرحله، اطلاعات بیشتری را به فراخور فضای داستان به جدول اضافه می‌کنیم و به آن شاخ و برگ می‌دهیم.
  • گام پنجم: بازنویسی: با توجه به اطلاعات موجود در جدول، بازنویسی را آغاز می‌کنیم.

 

نمونه حکایت‌نگاری

🐕 سگی بر لب جوی استخوانی یافت. هنگامی که استخوان را در دهان گرفت، تصویر آن در آب را دید و پنداشت که استخوان دیگری است. به طمع دهان باز کرد تا آن را نیز از روی آب برگیرد، و در نتیجه آنچه در دهان داشت را به باد داد.

شخصیت

گسترش شخصیت: شخصیت حکایت را در ذهن خود تجسم کرده و ویژگی‌های آن را می‌نویسیم.

  • 🐩 سگ: سگی سفید، اندامی کوچک، کنجکاو، پرانرژی، با چشمانی درشت …
فضا

گسترش فضا

  • 🖼 لب جوی: برکه‌ای آرام با آواز پرندگان، جیرجیرک‌ها، حرکت جهشی قورباغه‌ها و ماهی‌ها در آب …

تجسم خود از فضا را نیز ثبت می‌کنیم:

زمان

چیزی در این حکایت ذکر نشده است. بنابراین با خیالی آسوده، تصور خود را از زمان وقوع حکایت می‌نویسیم.

  • تشریح زمان وقوع حکایت: یک نیم روز بهاری که آفتاب درخشان سایه خود را روی سر شاخه‌های درختان پهن کرده بود …
پیام

طمع بی‌جا موجب از دست دادن داشته‌ها و موقعیت‌های ارزشمند می‌گردد.

گسترش پیام

خیال‌بافی و طمع‌ورزی ممکن است موجب از دست دادن موقعیت‌های ارزشمند شود.

حکایت‌نگاری با بهره‌گیری از عناصر

حالا با بهره‌گیری از این عناصر به حکایت‌نگاری می‌پردازیم:

گرگی

گرگی تکه استخوانی خاک‌آلود را از زیر بوته‌های کنار جوی پیدا کرد. استخوان از دهانش بزرگ‌تر بود. به سرعت به سمت تپه‌های بیرون آبادی دوید. از بالای تپه شتابان فرود آمد و روی زمین خاکی چند بار غلت خورد. استخوان از دهانش به کناری افتاد. چشم‌های بی‌قرار سگ‌های بیکار و تنبل که در سینه‌کش آفتاب لم داده بودند، از دیدن استخوان برق زد. اما تا دست و پایشان را جمع کردند، گرگی استخوان به دهان از تپه سرازیر شده بود.

گرگی کنار برکه رسید. نفس‌نفس می‌زد. اطرافش را خوب پایید و حسابی تشنه بود. استخوان را با احتیاط روی زمین گذاشت. از صدای جیغ پرنده‌ای ترسید و از جا پرید. استخوان به دهان اطراف برکه را نگاه کرد. همیشه دستپاچگی کار دستش می‌داد. حالا تشنگی و گرسنگی هم به آن اضافه شده بود. حیران و سرگردان دور برکه می‌چرخید و تصویرش داخل برکه جابه‌جا می‌شد. جهش قورباغه‌ای خط نگاهش را به داخل برکه کشاند و استخوانی دیگر را در برکه دید. از شادی دهانش باز و چشمانش بسته شد.

چند دقیقه بعد، خیس و گرسنه و تشنه کنار برکه به قورباغه‌ای زل زده بود. گویی سراپا دهانی گشاد شده بود که با گذشت زمان دست و پا درآورده است! قورباغه با تمام وجودش به او لبخند می‌زد…

در حکایت‌نگاری، تأکید بر بازنویسی به زبان ساده و ساده‌نویسی است. متن‌های طنز نهفته در برخی از حکایت‌ها و ضرب‌المثل‌ها طراوت ویژه‌ای به فضای ذهن اهل زبان می‌بخشد و نشاطی تازه بدان می‌افزاید که در خلاقیت و نوآوری بسیار مؤثر و تأثیرگذار است.

مثل‌نویسی

در مثل‌نویسی، بازآفرینی و گسترش دادن و افزودن شاخ و برگ به اصل نوشته مورد تأکید است. هدف از این بخش بهره‌گیری از تخیل، فضاسازی و تولید مضمونی نو بر پایه ضرب‌المثل‌ها است. ضرب‌المثل‌ها در افزایش توان سخنوری و قدرت نویسندگی، کارمایه و نیروی شگرفی دارند. اگرچه در ساخت برونی و ظاهر، کوته‌نوشته و عبارتی بیش نیستند، اما سرشار از معنا هستند و جهانی در پس خود دارند. به دلیل همین دو ویژگی، بهره‌گیری از ضرب‌المثل‌ها را شگردی بسیار کارا و اثربخش در پویاسازی ذهن و زبان می‌دانیم.

تاریخ و داستان برخی از ضرب‌المثل‌ها در دسترس است، اما هدف در مثل‌نویسی ریشه تاریخی ضرب‌المثل‌ها نیست بلکه بازآفرینی مثل و بازسازی واقعه‌ای است که نویسنده از دریچه فضا و رویداد به آن می‌پردازد. ضرب‌المثل، سخن کوتاه، مشهور و زبانزد است که به جای شرح و توضیح اضافی می‌نشیند. واژه «ضرب‌المثل» ترکیب عربی است به معنای مثل زدن، که در متون کهن مانند شاهنامه «داستان زدن» به کار رفته است.

مثل‌ها گاهی کوتاه‌اند و در دو یا سه کلمه خلاصه می‌شوند؛ مانند «فیل و فنجان» که نشان می‌دهد دو چیز از جهت کوچکی و بزرگی با هم تناسب ندارند. این مثل در اصل با همان دو کلمه به کار می‌رود. در بعضی موارد دارای ۵ کلمه بوده، مثل «آب دادن فیل با فنجان»، و گاهی بلند است، مانند: «آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار را می‌کنند.» ولی ارزش آنها وقتی معلوم می‌شود که «آفتابه» از مس و «لولهنگ» از سفال ساخته شده، ارزشش کمتر است. مثل‌ها گاه یک عبارت ساده‌اند و گاه یک مصراع یا یک بیت شعر است: «شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ‌لپ خورد گه دانه دانه.» برخی از مثل‌ها حاصل پندهای دانایان یا پیشوایان مذهبی یا تجربه‌های زندگی مردم است که به آن‌ها حکمت می‌گویند. بسیاری از مثل‌ها نتیجه داستانی هستند، خواه حقیقی یا افسانه‌ای. برخی از مثل‌ها نیز از یک قطعه شعر معروف گرفته شده‌اند، مانند «از ماست که بر ماست»، که برگرفته از شعر معروف ناصر خسرو است.

درست به کار بردن مثل هم یک مهارت است. اگر در جای نامناسب گفته شود یا با موضوعی که در میان است، مطابق نباشد، ممکن است صورت «متلک» به خود گیرد. در مثل‌نویسی، میدان ذهن برای خلق معنا و خوانش‌های تازه باز است و هر کسی می‌تواند به فراخور توانایی‌های ادراکی خود دست به بازآفرینی بزند و با بهانه قرار دادن مثل‌ها به شاخ و برگ سخن بیفزاید. بازآفرینی در فرهنگ معین به معنای «دوباره آفریدن چیزی» آورده شده است. آثار بازآفرینی‌شده به آثاری می‌گویند که با الهام از متون کهن، دوباره از سوی نویسنده‌ای دیگر باز تولید و خلق می‌شود. در بازآفرینی می‌توان با افزودن شاخ و برگ به اصل موضوع در محتوا و مفهوم دخل و تصرف کرد و اثری جدید خلق کرد که با اثر اولیه متفاوت باشد. یکی از تأثیرات مهم و اساسی بازنویسی، جلوگیری از انقطاع فرهنگی نسل‌هاست که می‌تواند پلی رابطی بین فرهنگ کهن و فرهنگ امروز یک ملت باشد.

تفاوت بازنویسی با بازآفرینی: بازنویسی مانند تعمیرات جزئی یک ساختمان و تغییر نمای ظاهری آن است. نوعی دوباره‌نویسی به قصد ساده‌سازی و امروزی کردن زبان آن متن است. در بازنویسی از تخیل و خلاقیت استفاده نمی‌شود؛ بلکه وفاداری به اصل نوشته مهم است. اما بازآفرینی، تغییرات ساختمان و کیفیت چارچوب یک ساختمان است که چه بسا نقشه کلی در پیکره و طرح و نقشه خلاقیت و میدان تخیل است که باعث می‌شود خلق اثر اولیه به هم بخورد. بازآفرینی عرصه تازه‌ای می‌شود. در بازنویسی، مضمون متن قدیم حفظ می‌شود و تغییرات در جابه‌جایی حوادث و الفاظ و ترکیب‌ها انجام می‌گیرد. اصول زبان فارسی حفظ و از شکسته‌نویسی پرهیز می‌شود. در حکایت‌نگاری، گسترش به قصد بازنویسی انجام می‌شود، ولی در مثل‌نویسی، گسترش نوشته با هدف بازآفرینی و رسیدن به تولید جدید صورت می‌گیرد. به بیان دیگر، از نظر سطح دشواری و از منظر ارزش‌گذاری، مثل‌نویسی ارزش بیشتری دارد؛ چون با آفرینش و خلاقیت همراه است، اما حکایت‌نگاری بیشتر بر تقلید و حفظ همان چارچوب اصلی استوار است.

در مثل‌نویسی، بازآفرینی و گسترش دادن و افزودن شاخ و برگ به اصل نوشته مورد تأکید است. حکایت و ضرب‌المثل در بارورسازی ذهن و زبان و پرورش حافظه و تقویت خوب سخن گفتن و زیبا نوشتن بسیار مؤثر است.

مثل‌ها را می‌توان به روش‌های گوناگونی گسترش داد. برای شکستن ذهنیت‌های پیشین و ورود به عرصه‌های نوین، راهکارهای متعددی ابداع گردیده است که متداول‌ترین آن‌ها تفکر موازی است.

در این شیوه، روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می‌کنند که با افزایش اطلاعات فرد، گودال عمیق‌تر می‌شود و در نتیجه از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می‌ماند. در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید، صرفاً به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلکه آن‌ها را تغییر می‌دهد و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می‌کند.

💠 برای نمونه، مثل “اگر با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی” با بهره‌گیری از تفکر موازی بازآفرینی گردیده است:

ماه رویان و دیو خویان

در دوره‌ای به نام ماهانیان، در زمان‌های بسیار دور و در دهی بسیار دورتر مردمی می‌زیستند. روستای آنان از یک سو به کوهستان و از سوی دیگر به دره‌ای مخوف مشرف بود.

مردمی که در سمت کوهستان می‌زیستند به “ماه رویان” شهرت یافتند و گروهی که در سمت دره خانه داشتند به “دیو خویان” معروف شدند.

ماه رویان را از آن روی به این نام می‌خواندند که خلق و خوی نیک و همچون ماه ایشان بر چهره‌هایشان مؤثر واقع گردیده بود و همگی خوش‌رو، خوش‌مشرب و خوش‌گفتار شده بودند و خلاصه آنچه خوبان همه دارند یکجا در آنان جمع شده بود.

در سوی دیگر ده گروهی دیو‌سیرت و دیو‌سیما می‌زیستند. خلق و خوی آنان نیز در حد کمال بر سیمایشان اثر گذاشته بود. به این گروه “دیو روی” می‌گفتند. با گذشت زمان نام این گروه از “دیو روی” به “دیگ روی” مبدل گشت.

وقتی مسافری قصد سفر به ده ایشان را داشت، به او نصیحت می‌کردند که اگر با ماه نشینی ماه شوی و اگر با دیگ نشینی سیاه شوی.

در این مثل، مراد از ماه همان “ماه رویان” و مراد از دیگ همانا “دیگ رویان” است.

چند قدم برای بهتر نوشتن

  • آنچه باعث حواس‌پرتی می‌شود را از خود دور کنیم: قبل از شروع به نوشتن، هرگونه حواس‌پرتی را از ذهن خود دور کنید، موبایل خود را خاموش کنید، به اتاق آرامی بروید و برای نوشتن وقت بگذارید. افرادی که برای نوشتن وقت نمی‌گذارند هرگز قادر به نوشتن نیستند.
  • به چه کسی می‌خواهید بنویسید: دریابید مخاطب شما کیست، کارآفرینان، کارمندان، مادران، نوجوانان، مردان، سالمندان، کسی که شما را دوست دارد یا شخصی کاملاً متفاوت.
  • طوفان فکری برای ایده‌های خود ایجاد کنید: معمولاً تعداد زیادی از نکات و جمله‌هایی که به ذهن می‌رسد و می‌دانید که می‌خواهید از آن استفاده کنید را یادداشت کنید.
  • زیپ مغزتان را باز کنید و هرچه به ذهنتان می‌رسد را بنویسید: هرچه به ذهنتان می‌رسد را یادداشت کنید و اجازه دهید ذهنتان سرریز شود تا کلمات خودشان را در نوشته‌تان جا دهند.
  • جملات را زیبا سازی کنید: می‌توانید آنچه را که نوشته‌اید اصلاح کنید تا بهتر به نظر برسد. نوشته را به آرامی بخوانید و ببینید جملاتی که نوشته‌اید تا چه اندازه روان هستند و کلمات تکراری را تغییر دهید و هر جا نیاز به مکث است ویرگول بگذارید و اشتباهات را اصلاح کنید.
  • جمله را به خوبی آغاز کنید: اگر مقدمه و جمله آغازین خسته‌کننده‌ای داشته باشید، کسی مایل به خواندن نوشته شما نخواهد بود.
  • ترکیب کردن جمله‌ها: سعی کنید در هر جمله یک موضوع را مطرح کنید و بعد از پایان جمله سراغ موضوع بعدی بروید.
  • طول جمله‌ها: این روزها کسی حوصله خواندن متن‌های طولانی را ندارد، بنابراین بهتر است جملات کوتاه و مختصر باشند.

منابع

کتاب آموزش مهارت‌های نوشتن – چاپ اول سال ۱۳۹۳
کتاب راهنمای نگارش هفتم و هشتم و دهم

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *