وقتی صحبت میکنید و میتوانید از حروف، کلمه بسازید و قواعد پایهای ساختن جمله را میشناسید، وقتی چیزهایی را که کسی پای تلفن میگوید میفهمید و میتوانید نامهای تشکرآمیز بنویسید، پس شرایط کافی زبانی را برای یادگیری نوشتن در اختیار دارید. شناخت فنی دستور زبان ضروری نیست. همچنان که تسلط کامل بر یک ساز به تنهایی کافی نیست تا کسی قطعهای موسیقی را با مهارت اجرا کند و مخاطبانش را به وجد بیاورد، گذراندن یک دوره آموزش پایهای تکنیک نوشتن نیز برای آموختن هنر بلاغت زبانی، توان نوشتن از «درون» و در کلمه گنجاندن اندیشه، تصورات و احساسات خود کافی نیست. خوشبختانه نطفه توانایی بلاغت زبانی به طور طبیعی در همه ما وجود دارد و همه ما فرصت کشف و پرورش آن را داریم. مرکز ثقل نوشتن طبیعی، توانایی شگفتزده شدن است. اگر هنوز به خاطر میآورید که در کودکی چگونه حیرتزده جهان بودید، اگر گاه و بیگاه در بیداری رویا میبینید، اگر وقایع زندگی خود را لباس داستان میپوشانید تا همصحبتتان را سرگرم کنید، با کمک تمرینهای این کتاب خواهید آموخت اندیشههای خود را بدون فشار بیانی و قواعد دست و پا گیر کتباً بیان و اندیشههای خود را بیواسطه اظهار کنید و «صدا» و شیوه بیان خودتان را پیدا کنید.
همه ما این حرف را میشناسیم: «برای نوشتن زاده شدن.» به دلیل این تصور غلط برای «نویسنده بالفطره» موقعیت استثنایی قایلیم، دور از دسترس ما آدمهای عادی و فانی که هر کلمه را باید با مرارت و زحمت پیدا کنیم و با این حال به نتیجه آن هم راضی نیستیم. در واقع محرک اصلی همه نوشتنها، آرزوی تجسم یافتن تجربیات ماست که از اوان کودکی در هر انسانی وجود دارد. اما فقط در نزد برخی است که این آرزو از دوران کودکی به بعد هم باعث مراوده خلاقانه با زبان میشود. چرا که یک کلاف سردرگم نفوذناپذیر از قواعد و مقررات مانع برآوردن نیاز ذاتی و درونی بیان خودمان میشود. این ضایعهای سنگین است. داستانهایی که کودکان نقل میکنند بیانی قوی دارند. آنها نو هستند، چه شفاهی بیان شوند چه کتبی؛ اسنادی اصیلند. انگار هر چه بیشتر درباره نوشتن دانش کسب میکنیم، توانایی اینکه خودمان را با مصالح زبان بیان کنیم از کف میرود.
این ضایعه با شروع مدرسه آغاز میشود. در مدرسه روند واحد نوشتن به قسمتهای مختلف تقسیم میشود: مهارت نوشتن، دستور زبان و دایره لغت. به این ترتیب نوشتن وظیفهای شاق و آزاردهنده میشود که دانشآموزان آن را با عدم اطمینان و با اکراه پشت سر میگذارند. غالب افراد پس از پایان دوران تحصیل دیگر داوطلبانه دست به قلم نمیبرند. برای همین یادداشت کردن و به روی کاغذ آوردن افکار و تجربیات فقط برای تعداد کمی از ما سرچشمه شادی و رضایت است.
بیایید نوشتن را دوباره کشف کنیم
حالا بیاییم نوشتن را به عنوان یک روند واحد برای بیان آرزوی بنیادی به فرم در آوردن خاطرات، بیان خود و تجسم بخشیدن و نظم دادن به تنوع گیجکننده تجربیات در دنیای درون و بیرون بررسی کنیم.
نوشتن طبیعی در درجه اول برای به دست دادن تعریفی از خود است که از طریق آن شما آگاه میشوید که چه چیزهایی کشف میکنید، چه چیزهایی شما را به شگفتی میاندازد، چه چیزهایی حس میکنید، میبینید، میشنوید، لمس میکنید و مزه میکنید ــــ جریانی که با آن به روشنی و وضوح متوجه همه عواطف خود خواهید شد که وجوه مختلف شخصیت شما در آن منعکس میشود. وقتی تجربیات خودتان را به کلام در میآورید، با «صدایی» صحبت میکنید که فقط متعلق به شماست. این صدا خودش را در چگونگی روایت یک داستان و انتخاب تصاویرتان بیان میکند. این صدا در طنین، در احساسات و از همه مهمتر در مرکز ثقلی که هر بار از نو کشفش میکنید، شنیده میشود. هر کدام از این مشخصهها فصلی از این کتاب را به خود اختصاص داده است. ما بر به هم پیوستگی و رابطه درونی و منسجم، بر فشردگی و ضربآهنگ، بر بلاواسطگی، حدت و شدت احساس و بسیاری وجوه دیگر برخورد خلاق با زبان تمرکز خواهیم کرد.
برای آموختن نوشتن طبیعی و آزاد، نه یک زبان فخیم ادبی لازم است و نه مفاهیم دستوری. لازمه نوشتن طبیعی این است که راهی را برای نقب زدن به بخشی از افکارمان بیابیم که عادتاً هنگام نوشتن انتظار کمکی از آن نداریم. وقتی در این عرصه پیش بروید و استفاده از ظرفیتش را بیاموزید، خواهید توانست «صدای» منحصر به فرد خودتان، سرچشمه و منبع اصلی قدرت بیان خود را کشف کنید و گسترش دهید.
برگرفته از: کتاب نوشتن خلاق اثر گابریله ال. ریکو