اطلاعیه: بسیاری از بخش‌ها و امکانات وب‌سایت داستان نویس نوجوان در حال بازطراحی هستند و قابلیت دسترسی به آن‌ها وجود ندارد. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این نگارش، بر روی علامت تعجب عبارت نسخه آزمایشی کلیک نمایید.

نسخه آزمایشی

نسخه ۱.۰: رونمایی از نسخه آزمایشی داستان نویس نوجوان

نسخه ۱.۱: معرفی مسابقه تابستانی ۱۴۰۳ و تغییرات جرئی دیگر

نسخه ۱.۲: انتشار نسخه جدید صفحه اصلی مجله داستان نویس نوجوان

نگارش 1.24
17 شهریور 1403

مقدمات رمان‌نویسی

تاریخ انتشار:

18 مهر 1401

زمان تخمینی مطالعه:

16 دقیقه

آذر فیروزی راد

نویسنده در مجله داستان نویس نوجوان

برای شروع رمان همه چیز آماده است؟

بلندپروازی چیز خوبی است و شوق نوشتن را در نویسنده افزایش می‌دهد و خیال او را به پرواز درمی‌آورد، اما به قول معروف، سنگ بزرگ علامت نزدن است. در اولین تجربه، نمی‌توان راه درازی را یک‌شبه پیمود. طرحی را برای نوشتن انتخاب کنید که از پس آن برآیید، نه طرحی که حتی برای نویسندگان کارکشته هم دشوار باشد. لئو تولستوی شاهکار خود «جنگ و صلح» را پس از انتشار چند مجموعه داستان کوتاه و رمان نوشت. گابریل گارسیا مارکز «صد سال تنهایی» را در بلوغ ذهنی و مهارت نویسندگی خود نوشت. احمد محمود نیز پیش از نوشتن داستان‌های کوتاهش، نمی‌توانست رمان قدرتمند «همسایه‌ها» را بنویسد.

مایه و استعداد نویسندگی بخشی از کار است و دانستن اصول و فنون داستان‌نویسی بخشی دیگر. وقتی طرحی را برای نوشتن در ذهن پرورانده‌اید، باید با عناصر داستان آشنا باشید و از کارکرد آن‌ها در داستان آگاهی داشته باشید. بدون این شناخت و آگاهی موفق نخواهید شد. باید بدانید که برخی نویسندگان با اولین کارشان موفق می‌شوند، اما بعداً نمی‌توانند اثری مشابه خلق کنند. با این حال، نویسنده باید تا حدی با عناصر داستان آشنا باشد. قلمرو داستان‌نویسی مانند هر هنر دیگری است و استثنا کمتر جایی دارد.

بسیاری آرزو دارند نویسنده شوند و در رؤیای نوشتن فرو می‌روند. بازتاب موفقیت‌آمیز اثرشان آن‌ها را به هیجان می‌آورد، اما موضوع را خیلی ساده می‌گیرند و غافل از این هستند که برای خوب نوشتن و به‌کارگیری درست عناصر داستان، نویسنده چه عذابی را باید تحمل کند. به گفته ویلیام فاکنر، نویسندگی عرق‌ریزان روح است و برای نوشتن یک داستان، نویسنده باید چه زجر و شکنجه‌ای را تحمل کند و چه از خودگذشتگی و ایثاری را نشان دهد.

رمان چیزی نیست که بتوان گفت: «خب، من دست‌کم سه صفحه در روز می‌نویسم و در صد روز سیصد صفحه نوشته‌ام.» با چنین طرز فکری نمی‌توان رمان نوشت. ممکن است داستان‌نویس در طول یک هفته صفحه‌هایی بنویسد و آخر هفته همه را دور بیندازد و دوباره از نو شروع کند. پنجاه صفحه، صد صفحه بنویسد و باز به بیراهه برود. این اتفاقی است که برای نویسنده بسیار رخ می‌دهد و ممکن است در کارش به بن‌بست برسد.

ای. ال. دکتروف، نویسنده نام‌آور معاصر آمریکا، در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره می‌کند. در پاسخ به پرسشی که از او می‌پرسند: «چند بار به بن‌بست می‌رسید؟» می‌گوید: «خب، اگر به بن‌بست برسی که کتابی در کار نخواهد بود. این هم پیش می‌آید. از نو شروع می‌کنی. اما اگر واقعاً راه افتاده باشی، ممکن است زیر پل بروی یا به حصار برخورد کنی و به کشتزار بیفتی. وقتی از جاده خارج شده باشی، همیشه فوراً متوجه نمی‌شوی. اگر در صفحه صد توی دست‌انداز بیفتی، احتمال دارد که در صفحه پنجاه از جاده خارج شده باشی. بنابراین باید راه رفته را برگردی.»

نظم و برنامه‌ریزی زمانی در نوشتن

یکی از عوامل موثر در پیشبرد کار، نظم و برنامه‌ریزی زمانی است. در آغاز کار، باید عادت به نوشتن را در خود ایجاد کنید. در ساعت مشخصی از شبانه‌روز بنشینید و حداقل نیم ساعت بنویسید. این نوشتن باید هر روز در همان ساعت تکرار شود تا به عادتی مثل مسواک زدن تبدیل شود. این نوع نوشتن با ساعت‌های فراغتی که می‌توانید به دلخواه چندین ساعت بنویسید، متفاوت است. نوشتن برای عادت کردن باید الزامی باشد، در حالی که نوشتن در اوقات فراغت به تصمیم شما بستگی دارد.

نوشتن نوعی ایثار است و باید برای آن همه چیز را فدا کرد. هر نوع سرگرمی و تفریح هرگز شما را به یک نویسنده واقعی تبدیل نمی‌کند. برای نوشتن یک رمان، حداقل دو هزار ساعت یا یک سال و نیم تا دو سال وقت نیاز است. این مدت باید تا حد ممکن پیوسته و مستمر باشد. نمی‌توان فقط روزهای تعطیل را به آن اختصاص داد و روزهای دیگر را به کارهای دیگر پرداخت. نویسنده رمان «شب چراغ» می‌گوید: «من این رمان را در ساعات فراغت از کار اداری نوشتم. بعضی شب‌ها دیر می‌خوابیدم و گاهی آنچه نوشته بودم را با خود به اداره می‌بردم و در فرصت‌هایی که پیش می‌آمد، آن را بازنویسی می‌کردم. البته نمی‌گذاشتم همکاران و رئیس از این امر باخبر شوند. نوشتن این رمان 190 صفحه‌ای تقریباً یک سال و نیم وقت مرا گرفت.»

نویسندگی به عنوان حرفه

در ایران، تعداد کمی از نویسندگان داستان‌های جدی می‌توانند از راه نوشتن زندگی خود را بگذرانند. برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته، نویسندگی در ایران حرفه محسوب نمی‌شود. منظور از حرفه، نویسندگانی است که کاری جز نوشتن ندارند. آن‌ها در خانه یا دفتر کار خود می‌نشینند و می‌نویسند و طبق قرارداد قبلی، در مدت معینی رمان یا مجموعه داستان خود را به ناشر تحویل می‌دهند و از حق‌التألیف آثارشان امرار معاش می‌کنند. البته در این کشورها نیز بسیاری از نویسندگان در کنار نوشتن، شغل دیگری هم دارند. این افراد هنوز به شهرتی نرسیده‌اند که نمایندگان نشر به سراغشان بیایند و واسطه قراردادهای بلندمدت میان ناشر و آن‌ها شوند.

گاهی پیش می‌آید که نویسنده‌ای که شهرت زیادی ندارد، شغل خود را کنار می‌گذارد و تمام وقت خود را به نوشتن اختصاص می‌دهد، اما اغلب به دلیل فشار مالی مجبور می‌شود سریع‌تر بنویسد و کارش را زودتر تحویل دهد. همین امر باعث کاهش کیفیت کارش می‌شود و در نهایت، اثرش مورد موافقت ناشر قرار نمی‌گیرد و هدف او که از نوشتن نان بخورد، برآورده نمی‌شود.

داستان درباره چه موضوعی است؟

موضوع، شامل مجموعه پدیده‌ها و حوادثی است که داستان را می‌آفریند و درون‌مایه آن را تصویر می‌کند. مثلاً موضوع داستان کوتاه «داش آکل» نوشته صادق هدایت، امانتی است که به شخصیت داستان سپرده می‌شود و سلسله حوادثی که برای تحقق این وظیفه در مسیر داستان رخ می‌دهد، موضوع داستان را شکل می‌دهد. اگر شما نتوانید در یکی دو جمله بگویید موضوع داستانتان چیست، در نوشتن آن به مشکل برخواهید خورد. حتی موضوع رمان‌های حجیم را می‌توان در چند جمله بیان کرد. مثلاً موضوع رمان «جنایت و مکافات» اثر داستایوفسکی، از این دو سه جمله تجاوز نمی‌کند: شخصیتی با طرز فکر خاص خود، یعنی اندیشه منزه‌جویی، مرتکب قتل می‌شود و حوادث بعدی به دلیل احساس گناهی که در او شکل می‌گیرد، موضوع داستان را می‌آفریند.

رمان‌نویسان جوان اغلب در ارائه طرحی خوب برای شروع، میانه و پایان اثرشان دچار سردرگمی می‌شوند. داستان تنها چیدن کلمات پشت سر هم یا گزارش حوادثی میان افراد نیست. گرچه موضوع هر داستان از حوادث تشکیل می‌شود، اما ترکیب این حوادث باید ساختار داستانی داشته باشد، یعنی عناصر داستان، مانند پیرنگ و شخصیت و دیگر اجزای داستان، باید با نظمی خاص کنار هم قرار گیرند تا داستانی خلق شود.

روزنامه‌ها و مجلات پر از حوادثی هستند که هر روز و هر هفته اتفاق می‌افتند. نمی‌توان فقط آن‌ها را پشت سر هم قطار کرد و داستانی نوشت. هر داستان ساختار و معنای خاص خود را دارد که آن را از گزارش جدا می‌کند.

طرح کلی و روند داستان

برای نوشتن داستان، بهتر است پیشاپیش طرح کلی آن را آماده کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا تصمیم بگیرید که داستان را از کجا شروع کنید؛ ابتدا، میانه یا پایان، کدام برای ارائه داستان مناسب‌تر است. نیازی نیست که داستان را صفحه به صفحه یا حتی فصل به فصل بنویسید؛ بلکه باید بر حوادث داستان تمرکز داشته باشید و مطمئن شوید که داستان در مسیر درست پیش می‌رود و عمل داستانی بر اساس درونمایه اصلی رخ می‌دهد. به این ترتیب، خواننده نیز وقوع حوادث را منطقی می‌بیند و باور می‌کند.

برخی نویسندگان ادعا می‌کنند که رمان خود را فصل به فصل می‌نویسند و عمل داستانی را فصل به فصل کامل می‌کنند. این ادعا یا نادرست است یا آن‌ها خود را فریب می‌دهند. اگر خلاقیت به درستی عمل کند، پیرنگ داستان به شکلی مستدل پیش می‌رود. ممکن است در میانه راه، حوادث یا شخصیت‌هایی در داستان ظاهر شوند که پیش‌تر به آن‌ها فکر نکرده باشید. در این موارد، ضمیر ناخودآگاه شما، رمان را به سمتی می‌برد که باید برود.

بنابراین، نمی‌توان فصلی را نوشت و آن را تمام‌شده به حساب آورد و سراغ فصل دیگری رفت. ممکن است در بازنویسی تغییرات اساسی ایجاد شود. از این رو، سعی کنید از حوادث و شخصیت‌های متحول‌کننده داستان نترسید و آن‌ها را کنار نزنید. به تخیل خود اجازه دهید که به رمانتان غنا ببخشد.

شخصیت‌ها از چه گروه و دسته و طبقه‌ای هستند؟

شخصیت‌های داستان، افرادی هستند که در تخیل نویسنده خلق می‌شوند و در داستان ظاهر می‌شوند. این شخصیت‌ها می‌توانند انسان، حیوان، شیء یا هر موجود دیگری باشند. طرح داستان زمانی واقعی و زنده می‌شود که شخصیت‌ها خصوصیات روانی و خلقی خود را نشان دهند و نمایانگر ویژگی‌های گروه، دسته و طبقه‌های اجتماعی خود باشند. همچنین، آن‌ها باید عمل داستانی را به درستی و بر اساس درونمایه داستان پیش ببرند.

ویژگی‌های روانشناختی شخصیت‌ها متنوع است و این تفاوت‌ها باعث می‌شود که آدم‌های داستان به شکل‌های مختلفی خلق شوند و از یکدیگر متمایز شوند. نویسنده باید با توجه به این خصوصیات و بر اساس نیازهای داستان، شخصیت‌ها را پردازش کند و رفتار، کردار و گفتار آن‌ها را طبق درونمایه و موضوع داستان شکل دهد.

در قصه‌های سنتی، معمولاً خصوصیات جسمانی شخصیت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد و آن‌ها بر اساس سیرت‌های اخلاقی و خصلت‌های ذاتی به نمایش درمی‌آیند. در مقابل، داستان‌های امروزی بیشتر بر خصوصیات روانشناختی تأکید دارند و از رفتارهای واقعی مردم الگوبرداری می‌کنند. بنابراین، شخصیت‌ها باید به گونه‌ای نمایش داده شوند که رفتار و گفتار آن‌ها برای خواننده قابل‌ قبول باشد و حتی گاهی او بتواند با آن‌ها همذات‌پنداری کند.

چه نوع رمانی می‌خواهید بنویسید؟

رمان‌ها به‌طور کلی به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: رمان‌های جدی یا تفسیری و رمان‌های سرگرم‌کننده یا تفریحی. رمان‌های جدی یا تفسیری آن دسته از رمان‌ها هستند که به عمق واقعیت پرداخته و به خواننده کمک می‌کنند تا خود را بهتر بشناسد و به تعالی برسد. این رمان‌ها به انسان امکان می‌دهند که از زندگی بیشتر بهره بگیرد.

در مقابل، رمان‌های تفریحی یا گریز تنها خواننده را برای مدتی از دنیای واقعی دور می‌کنند و او را سرگرم می‌سازند. این نوع رمان‌ها که گاه به عنوان رمان‌های «گریز» شناخته می‌شوند، خواننده را با جهان عجیب و غریب، ماجراهای هیجان‌انگیز و اسرارآمیز به خود جذب می‌کنند. هدف اصلی این رمان‌ها، سرگرم کردن خواننده است و شامل رمان‌های حادثه‌ای، پلیسی، جنایی، کارآگاهی، مهیج، جاسوسی و برخی از رمان‌های خیالی و جادوگری می‌شوند.

شاهکارهای رمان‌نویسی جهان، مانند «جنگ و صلح»، «جنایت و مکافات»، «باباگوریو»، «یولیسیز» و «صد سال تنهایی»، همگی از میان رمان‌های جدی برخاسته‌اند. این رمان‌های جدی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند، از جمله رمان‌های اجتماعی، رسالتی، تاریخی، روانشناختی، جریان سیال ذهن و واقع‌گرایی جادویی. شناخت این انواع به شما کمک می‌کند تا طرح‌های خود را بر اساس درونمایه و موضوع آن‌ها در قالب یکی از این گونه‌ها ارائه دهید و در کار خود موفق‌تر شوید.

اگر نوعی از رمان را انتخاب کردید و متوجه شدید که نوشتن آن با توانایی‌ها و علایق شما سازگار نیست، بهتر است آن را رها کرده و نوع دیگری را که با تجربه‌ها و مشاهده‌های شما مرتبط‌تر است، انتخاب کنید. به عنوان مثال، اگر شناخت کافی از رمان‌های جریان سیال ذهن یا واقع‌گرایی جادویی ندارید، موفقیت در ارائه این نوع آثار دشوار خواهد بود. اما اگر در زمینه رمان‌های انتقادی اجتماعی، سیاسی یا منطقه‌ای تجربه دارید، بهتر است طرح خود را بر اساس این الگوها پیش ببرید.

هرگز الگوی کار خود را بر اساس رمان‌هایی که شناخت اندکی از آن‌ها دارید، قرار ندهید، حتی اگر به شما بگویند که رمانتان کهنه یا بدون تازگی است. آنچه یک اثر را ماندگار می‌سازد، تازگی آن نیست، بلکه کمال و عمق آن است. بسیاری از رمان‌هایی که در زمان خود بسیار محبوب بودند، بعد از مرگ نویسنده فراموش شده‌اند.

برای مثال، جان آپدایک، نویسنده معاصر آمریکایی، در مصاحبه‌ای اشاره کرده بود که آثار دونالد بارتلمی، نویسنده نوآور آمریکایی، که در زمان خود بسیار محبوب بودند، پس از مرگ او دیگر خواننده‌ای نداشتند.

هر نوع رمان، محیط و حال و هوای خاص خود را می‌طلبد و باید بر اساس خصوصیات آن، عناصر داستانی به کار گرفته شوند. شناخت انواع رمان به شما کمک می‌کند تا دیدگاه و جهان‌بینی جدیدی به طرح خود بدهید و در کار خود موفق‌تر شوید.

بنابراین، رمان خود را به همان شکلی که دوست دارید بنویسید و به چاپ اثر و مخاطبان احتمالی آن فکر نکنید. همچنین، به سلیقه ناشرها و نوع آثاری که فروش بیشتری دارند توجه نکنید و سبک و شیوه نگارش نویسنده معروفی را مبنای کار خود قرار ندهید. سبک و شیوه نگارش هر نویسنده طی سال‌ها به وجود می‌آید و اگر نوشته شما صادقانه باشد، سبک خود را نیز به تدریج پیدا خواهد کرد.

طرح رمان شما را به هیجان می‌آورد؟

طرح داستان به‌صورت کامل در دوره آنلاین داستان‌نویسی آکادمی داستان‌نویس نوجوان آموزش داده شده است.

دوره صفر تا صد آموزش داستان نویسی

دوره صفر تا صد آموزش داستان نویسی، دوره‌ایه که نوشتن داستان از صفرِ صفر داخلش آموزش داده میشه. کل محتوای این دوره با این فرض طراحی شده که مخاطب دوره که هیچ پیش نیاز و تخصصی توی این حوزه نداره بتونه کاملا از دوره استفاده کنه و محتوای دوره براش مفید باشه. 😊

نویسنده، داستان‌نویس نمی‌شود مگر آنکه شوق و اشتیاق نوشتن داشته باشد و این شوق بر اثر طرحی است که در ذهن خود پرورانده؛ طرحی که خواب را از چشم او بگیرد و تا آن را به مرحله عمل در نیاورد، در تب‌وتاب باشد و آرزومند خلق آن.

بنابراین، طرحی را برای داستان خود انتخاب کنید که نوشتن آن شما را به هیجان بیاورد و به مبارزه و چالش بطلبد و روز و شب ذهن شما را به خود مشغول کند. به‌گونه‌ای که نتوانید اشتیاق خود را برای نوشتن آن پنهان کنید و درباره آن با دوستان و آشنایان خود صحبت کنید. البته منظور این نیست که از جزییات موضوع و خصوصیات شخصیت‌های آن چیزی بگویید که اغلب نویسندگان این کار را منع کرده‌اند. می‌توانید فقط به طرح کلی، یعنی خلاصه‌ای از حوادث و پیرنگ اشاره کنید و از تازگی و زیبایی آن سخن بگویید و احیاناً فصل‌هایی که از آن نوشته‌اید را برای آن‌ها بخوانید.

به طرحی فکر کنید که از تجربه‌ها و مشاهده‌های شما سرچشمه گرفته باشد و به جزییات و دقایق آن آشنا باشید. همچنین به نظر شما کار تازه و بدیعی جلوه کند تا نوشتن آن، تمایل و شوق بیشتری در شما برانگیزد.

یکی از نویسندگان بیان می‌کند که اولین رمانی که نوشتم، رمان «درازنای شب»، شور و شوق بسیاری در من برانگیخته بود و فکر و ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. هر فصلی از رمان را که می‌نوشتم، به خانه دوستی نویسنده می‌رفتم تا آن را برای او بخوانم و با شوق و شور زیاد درباره آن صحبت کنیم.

مهم نیست که تجربه‌های زندگی و مشاهده‌ها و بینش شما چه نوع نویسنده‌ای از شما می‌سازد، اما ممکن است لحظات تردید و بی‌اعتمادی، حتی حالت عقیمی گاهی شما را از نوشتن بازدارد و تخیل شما را کند یا متوقف کند. در نتیجه، ناامیدی و اضطراب شما را فراگیرد و به این فکر کنید که شاید به اشتباه وارد این مسیر شده‌اید.

در لحظاتی که تردید شما را از کار بازمی‌دارد، تسلیم نشوید. شاید لازم باشد برای چند ساعت یا چند روز دست از کار بکشید. ذهن شما به‌صورت ناخودآگاه به موضوع فکر خواهد کرد و در این فاصله برای مسائلی که به نظرتان حل‌نشدنی است، راه‌حل پیدا می‌کند. گاهی خود نویسنده از این راه‌حل‌ها بی‌خبر است و زمانی که دوباره پشت میز می‌نشیند و شروع به نوشتن می‌کند، مشکلات به‌طور خودبه‌خود حل می‌شوند و داستان پیش می‌رود.

گراهام گرین، نویسنده انگلیسی (1904 – 1984)، در یکی از رمان‌هایش، «پایان یک پیوند»، اشاره می‌کند: «در مورد نویسندگی، بسیاری از عوامل درگیر کارهای پیش‌پاافتاده و روزمره هستند. ممکن است فردی گرفتار خریدهای روزانه، پرداخت مالیات و گفت‌وگوهای بیهوده باشد، اما جریان غیرارادی و ناخودآگاه حواس به‌طور آزادانه به سیر خود ادامه می‌دهد، مشکلات را می‌گشاید و به طرح‌ریزی می‌پردازد. آدم نومید با مغزی خالی پشت میز کار خود می‌نشیند و ناگهان کلمات به ذهنش می‌آیند و حالاتی که انگار در اعماق یخ‌زده بودند، به خودی خود به حرکت درمی‌آیند.»

شکیبایی یکی از اصول مسلم داستان‌نویسی است. دشواری‌های نوشتن نباید شما را از ادامه کار بازدارد. هیچ کار هنری شسته‌ورفته، آسان و بی‌زحمت به دست نمی‌آید. چه نویسنده باشید، چه نقاش یا آهنگساز، باید با اولین نت، نقش یا جمله آغاز کنید و به دنباله آن ادامه دهید. حتی اگر مطمئن نیستید نوشته‌تان به سمت‌وسوی درست پیش می‌رود، به نوشتن ادامه دهید. ممکن است در آغاز نتوانید درستی و نادرستی آن را تشخیص دهید، اما در طول زمان، صحت و سقم آن برای شما آشکار خواهد شد. نوشتن است که راه درست را به شما نشان می‌دهد. اولین گام، شروع به نوشتن است و سپس باید آنچه نوشته‌اید را به سرانجام برسانید. این فرایند، رمان شما را شکل می‌دهد.


منابع

Five Questions Every First Novelist Must Answer by W.C. Storby
ای. ال. دکتروف، بیلی باتگیت، ترجمه نجف دریابندری، تهران، طرح نو، 1377، ص 24
گراهام گرین؛ پایان یک پیوند، ترجمه ابراهیم صدقیانی، تهران، جیبی، 1347، ص 25

گردآوری از مه سیما نعمتی

مطالب مرتبط

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند. *