افسانه شعبان نژاد در ۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۲ در شهداد از توابع کرمان در خانواده‌ای با ذوق و قریحه ادبی به دنیا آمد. وی از کودکی به خواندن شعر و کتاب علاقه مند بود… او تا ۴ سالگی در شهداد زندگی کرد و سپس در شهر کرمان تحصیل نمود و دیپلم خود را در آن شهر گرفت. وی فعالیتهای هنری خود را در سن ۱۸ سالگی و با چاپ اولین مجموعه داستانش برای نوجوانان با نام ((نه من نمی ترسم)) در یکی از مجلات آموزش و پرورش آغاز نمود.
خاطره ای از کودکی او و علاقه به شاعری
به گفته او از دوره دبستان به شعر علاقه زیادی داشته و چنین می گوید که اگر شعری می شنیدم؛ دوست داشتم شاعرش من باشم… در کلاس سوم دبستان اولین شعرش را سرود… در آن زمان با خانواده اش به مشهد رفته بودند و چون برف شدیدی می بارید خانواده به زیارت رفته و او را با خود نبردند… او می گوید در اتاقی نشسته بودم که حس خاصی به من دست داد و روی ورق روزنامه چیزی نوشتم که بعدها فهمیدم شعر است.
تحصیلات و فعالیت های کاری وی
او خود می گوید:«در دوره راهنمایی هم شعر و هم داستان می نوشتم و آن را تصویر گری می کردم و به شکل کتاب در می آوردم. در آن زمان معلمی به نام خانم فنایی داشتیم که می گفت امیدوارم در آینده کارهای تو را در کتابفروشی ببینم. این حرف به من انگیزه زیادی داد. در ۱۸ سالگی مجموعه ای را که آماده کرده بودم به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستادم. آن ها شعرهایم را به آقای رحماندوست داده بودند تا نظر دهند … ایشان گفتند: تو حس کودکانه ای داری و می توانی شاعر کودکان شوی.»
فعالیت او در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۶۴ با همکاری با مجله کیهان بچه ها شروع شد. تحصیلاتش را پس از خواندن کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و در رشته ادبیات نمایشی توانست فوق لیسانس خود را دریافت کرده و تحصیلات خود را با گرفتن مدرک دکترای هنر به پایان رساند. مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان و نوجوانان ((بچه های انقلاب))در رادیو فعالیت نمود … سر دبیری مجلات رشد نوآموز و رشد دانش آموز و عضویت در شورای شعر کیهان بچه ها از جمله مسئوولیت های او بوده است…
آثار وی
او نزدیک به ۱۳۰ اثر از جمله شعر، قصه و رمان به چاپ رسانده است که حدود ۴۰ اثر او توانسته جوایزی از جشنواره های مختلف هنری و ادبی دریافت کند..
در اینجا قسمتی از مصاحبه خانم شعبان نژاد آورده می شود:
ـــ آیا شما در حوزه بزرگسالان اثری دارید؟
ـــ خیر. در حوزه کودکان به طور تخصصی کار می کنم و یک کتاب به نام «می خواهم لیلای تو باشم» را به صورت امتحانی در حوزه بزرگسالان نوشتم..
ـــ کدام کتاب شما مورد استقبال بیشتری قرار گرفت؟
ـــ کتاب، «ابر ابر ابر، ابر آمد» که یک مجموعه شعر خردسال بود و از اشعار عام مانند:« گل گل گل،گل آمد» در تلویزیون پخش شد.. رمان « هزار دختران » هم با استقبال بیشتری روبرو شد…
ـــ در طول این مدت چند کتاب از شما منتشر شده؟
ـــ بیش از ۴۵۰ کتاب در زمینه های مختلف شعر، داستان کوتاه، ترجمه، بازنویسی و رمان کودک.
ـــ از میان آثارتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
ـــ همه را دوست دارم ؛ اما کتاب صدای صنوبر را بیشتر چون حال و هوای آن توصیفی از فضای شهر کرمان است. حال و هوای خانه های که در آن زندگی کرده ام را دارد.
تعدادی از کتاب های او به زبان های دیگری ترجمه شده
((کلاغه به خونش نرسید)) به زبان های بوسنیایی و مالزیایی
((خوش به حال ماهی ها)) به زبان چینی
((بزرگراه)) به زبان انگلیسی
((یک دانه بادام)) به زبان ترکی استانبولی
((آب)) به زبان انگلیسی
((بزغاله های ابری )) به زبان کردی
((ماه تی تی ، کلاه تی تی)) به زبان ایتالیایی
وی داور چندین جشنواره از جمله جشنواره های
جشنواره بین المللی شعر فجر ــــ پویا نمایی ـــــ رضوی ــــ
جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اجتماعی، انجمن قلم، مطبوعات، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جشنواره ادبی هنری شاهچراغ، کتاب برتر ، فیلم نامه نویسی رشد، شعر روشنا و…..بوده است.
آثار او تاکنون جوایزی را از آن خود کرده
برگزیده ی جشنواره بین المللی شعر فجر
برگزیده سومین جشنواره بین المللی شعر فجر
برگزیده سومین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی برای کتاب: آی زنگوله، آی زنگوله
لوح تقدیر برای کتاب شیشه آواز از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب چشم های زمستانی از مراسم وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامی
گردآوری از ریحانه غیاثوند
