تنها نشستهام. فریاد درونم را میآساید. خود بالقوّه و بالفعلم در جنگند. قلبم از این نبرد بیپایان خسته است. تپش دارد. از سینهام بیرون میجهد. گویی انسانی میشود و دهان بازکرده، فریادکشان شروع به حرف زدن میکند ولی حرفش را نمیفهمم. انگار به زبان دیگری سخن میگوید.
خدایا! چرا ؟ چرا من؟
سعی میکنم فراموشش کنم، امّا مگر نه این است که هر چه را قلب احساس کند مغز فراموش نمیکند؟ عجب چیزیست این قلب!
در اتاقم مثل فرفره دور خود میچرخم. با خودم حرف میزنم. صحنههای گوناگون را تصوّر میکنم. امّا چرا ؟ پاسخی ندارم. شاید ناخودآگاهم خودش را برای موقعیّتهای پیش نیامده آماده میکند.
ممکن است برخی بگویند که فلان موقعیّت چه نیازی به آمادگی دارد ؟ این را هم نمیدانم. اصلاً چه چیز میدانم؟ شاید تنها این را بدانم که باید پیش بروم ! با قدرت و قوّت پیش بروم و از خار و بیابان و طوفان سهمگین نترسم.
میگویند از زندگی واقعی جدا میشوی! عجب! اسم این را میگذارند زندگی: مدرسه، درس، خواب و تکرار این برای تمام عمر. فقط اسمها عوض میشوند. مدرسه به دانشگاه ارتقاء پیدا میکند. امّا من از تکرار فرار میکنم! تکرار مرگ من است! خود را به جاودانگی میسپرم تا از فراز تاریخ و جغرافیا فراتر روم. چگونه؟ لحظهای شک میکنم که جاودانگی وجود دارد یا خیر؟ انسان جاودانه نمیشود مگر اینکه خود را به جریانی بسپرد که جاودانه هست!
آن جریان چیست؟ دنبال بیکرانگی گشتن. از مرزها گذشتن و پرواز کردن. پرواز کردن دیگر چیست؟ یعنی به بالا رفتن! متوقف نشدن!
مغزم کم میآورد. چه باک! بگذار دل افسار گسیخته پیش براند.
کلمات گنجایش حرفم را ندارند. کلمه محصور گشتن است. کشتن شوق و شور و احساس است. ولی چاره چیست؟
تنها ماندهام. هم جسمی و هم روحی. بریده از انسانها، حیوانات و کلمات. به کتابها پناه میبرم. سخنشان را میبلعم. روحم سیراب که شد جسمم را سرشار از لذت میکند. امان از دست این جسم! خسته میشود. چشمش واضح نمیبیند. دو کتاب را در طول یک هفته نمیتواند بخواند! پس تو چرا خلق شدی؟! خور و خواب و خشم و شهوت؟ من خستگیات را نمیخواهم. بلند شو بجنگ! رها کن جایی را که پیروز شدهای، برگرد به جایی که شکست خوردهای.
شقیقههایم میسوزد. تنم در آتش است. پس تو کی مرا رها میکنی؟ آخر مرا با خود میسوزانی. میخواهم فرار کنم. ناگاه به خاطرم آمد: (آنان که از تو فرار میکنند نمیدانند که بالهای پروازشان تویی!)
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
2 نظرات
سلام
بسیار تأمل برانگیز و تاثیر گذار!
واژه ها و آرایه های استفاده شده زینت بخش متن فلسفی تان شده.
موفق باشید.
خیلی ممنونم. انشالله شما هم موفق باشین