رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰
برندگان مسابقه داستان نویسی یلدای ۱۴۰۲ مشخص شدند! هم‌اکنون می‌توانید آثار برندگان را مشاهده نمایید.

تنها در آسمان

نویسنده: لیلی قوام زاده

آسمان شب، زیر نور مهتاب و ستاره‌هایت دختری آشفته‌ام در میان سیل عظیمی از مردم های گمراه. یاد و خاطره عکسی افتادم که دختری با بارونی قرمز بین مردم سیاه و سفید ایستاده.

قلبم تاریک و تیره شده. به آسمان زل میزنم و منتظر باران محبت هستم اما دریغ از یک قطره باران. هزاران سوال گفته شده و ناگفته در ذهنم اشوب به پا کردند دریغ از یک پاسخ کوتاه.

میترسم از انان که ماسک زیبایی اما دورنی پر از شرارت دارن ای آسمان تو که همیشه بالای سرم هستی و رازهای پناه و نهان را میدانی با ان عظمتت ستاره‌های پر فروغت به من نشان ده انچه که همه‌ی خوبان باید بدانند.

میخواهم زیر نور کهکشان راه شیری برقصم و به تنهایی بدرخشم اما دریغ از قلبی که بتواند تحمل حرف‌های یاوه گویان را بر دوش بکشد

ای آسمان میخواهم غرق تو شوم که شاید روزی راز هستی را کشف کنم و به انچه که در قلبم نگه داشته‌ام برسم

ای اسمان تو از اغاز دنیا هرچه که گذشت و هرچه که در حال میگذرد میدانی همدمم باش میخواهم به تو برسم چرا که حس میکنم گویا من متعلق به زمین نیستم از انجا رانده شدم دیگر کسی نیست که مرا جزئی از زمین بداند انگار من مرده ایم که از چشم همه پنهانم

برای من همانند دوستی که تمام غم‌هایم را برایت بازگو می‌کنم چون می‌دانم هرگز مرا ترک نخواهی کرد.

کاش بال‌هایی داشتم و از زمین و مردمانی که چشم و گوش خود را بسته‌اند فاصله میگرفتم و به سراغ تو می امدم. کاش فضانوردی بودم که در درون تو غوطه‌ور می‌شدم

ای اسمان عشق من به تو همانند شعر و نثر ‌های قدیمیست چرا که همانقدر خیالی و جذاب است که نویسندگان بزرگ مجذوب آن می‌شوند.

از نگاه کردن به تو دست برنخواهم داشت چرا که زیبایی تو غیر قابل انکار است.از فکر کردن به تو دست نخواهم کشید چرا که فکر کردن به تو مرحم روح و روانم است.

دوست دارم همانند تو باشم زیبا، در سکوت ناظر تاریخ بشریت باشم گرچه تلخ است دیدن ان همه جنگ و بی عدالتی بین آدم‌ها اما بهتر از ان است که جزئی از انان باشم که حرف از انسانیت میزنند اما در عمل آن را به آتش می‌کشند.

ای آسمان تو فراموشم نکن چرا که زمینی ‌ها مرا به فراموشی سپرده‌اند همان گونه که در آستانه رسیدن به قدرت و طمع خودشان را نیز فراموش کرده‌اند

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: لیلی قوام زاده
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *