بازم دارم از تو مینویسم ..
میخوام بگم خیلی دلم واست تنگ شده خیلی خیلی ..بیشتر از اون چیزی که فکرشو کنی 🙂
میدونی چقدر عجیب شدم؟
پیش هرکس میرم پس میزنع منو ..
یادته اومدم پیشت با خنده نگام کردی؟ دلم واسه اون روز تنگ شده .. منتظرم امتحانام تموم شه بازم برم اون کوچه که اولین بار حرف زدیم و من تو چشای عسلیت غرق شدم ..
وقتی اسم خورشید و زردی اون یا اسم عسل میاد تنها چیزی که جلو چشام میگذره چشاته 🙂
یعنی ت ام دلت واسه من تنگ میشه؟ یعنی ت ام دوسم داری؟
ببین من هرکیو داشتم از دست دادم ولی تو هرکی نبودی ..
نمیشه برگردی؟:)
میدونی تولدت نزدیکه چشم عسلی من ..
دوست داشتم کنارت باشم:) .. دوست داشتنی ترین اشتباهم ..
تولدت مبارک چشم عسلی من :)»
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.