گاهی وقتها…فقط باید رفت.
کدام راه…؟!
کدام مقصد…؟!
اصلا به چه دلیل…؟!
اصلا مهم نیست…چون فقط باید رفت.
با اندوه و شادی..
گاهی از کنار دوستان و گاهی از یاد…
باید رفت…
اصلا آمده ایم که برویم.
پس گاهی وقتها…فقط باید رفت.
مهم نیست از کدام راه و به کدام مقصد و اصلا به چه دلیل …
اما بی شک باید رفت…
و آن چه مهم است…
آن است که همراه خود چه توشه ای داریم.
مقصد… سهل و دشوار مهم نیست…
مهم آن است که توشه ات چیست.
گاه ناگزیر…
دلیل دنیای دگر است…
مقصد سفر به دیار باقی…
و تنها راه سفر مرگ است…
اما بی شک…
انتخاب توشه ات با توست.
یا با خوشحالی یا با دلهره….
اعمالت را در چمدان آخرت خواهی چید.
بی شک باید رفت…
امید آن که در وقت چیدن اعمال…
لبخندت افزون و چمدان آخرت…
مملو از اعمال نیک باشد…
آمین…
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.