رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

گذر رودخانه

نویسنده: الهه نجفی جهانی

کسی راه دریای پر موج را به یک رود
خسته نشان می دهد

کسی بودم که در تنهایی خودم دلم می خواست از رودخانه عبور کنم به کنار رودخانه رفتم و خودم را جای کسی گذاشتم که از رودخانه عبور می کرد و جاهای مختلفی را می دید پرندگان که در اسمان در پروازند وبا صدای ترنم خود برای خودش و دوستانش آواز می خواند درختی را دیدم که تک و تنها بود له اسمان زول زده بود از خدا همنشینی می خواست واز تنهایی برگ هایش کم کم پر پر میشد دلم برایش سوخت و عبور کردم در راه دخترکی را دیدم که با فلوت خود در تنهایی خودش برای درختان پرندگان اهنگ ارامش می زد مثل اینکه به مکانم رسیده بودم جریان اب کندتر کندتر میشد تا اینکه دیدم اب حرکتی ندارد اینجا ارامش را می توان حس کرد انگار سفر تمام شده بود تا به خودم امدم دیدم کنار رودخانه نشستم دلم می خواست همیشه در حال گذر از رودخانه باشم

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: الهه نجفی جهانی
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *