رویایی دارم که از ابرها میآید
اما رویای من برف و باران نیست
رویایی دارم که از در تو میآید
اما رویای من رخسار یاران نیست
رویایی دارم که ماننده گلدان است
اما پر است ، خالی نیست
رویای من گلدانِ ، گلِ رویای توست
من میدانم که رویای تو ، رویای خامی نیست
رویای من محافظِ رویای توست
اما میدانم که محافظت کافی نیست
رویای تو خارج از زهن انسان نیست
پس رویای من خیلی هم رویایی نیست
رویای تو دور نیست
نزدیک رویای من است .
رویای من رویای توست
و رویای تو رویای من است
خود دانی که رویای بدخواه
هم عار و هم ننگ است
هیچگاه بدخواهی مَکُن
که دنیای همه همرنگ است.
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.