چه بسیار مکانها هستند که در آنها، نوروز برپا است، بوی نوروز استشمام میشود، نغمه¬های خنده بهگوش میرسد، پولهای نو به چشم میخورد و چه بسیار منزلتها هستند که مهربانی در آنها مانند روحی سرگردان، پرسه میزند و توسط احساسات آدمیان، لمس میگردد. افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان و…. اما نوروز من در ایران رقم خورد. نوروزی تکرارنشدنی و بیمانند که قصد روایت آن، دائم در ذهنم پرسه میزند.
گوشهایم کمکم تیز میشوند و هوشیار میگردم. صداهای درهم¬وبرهم، اندک¬اندک شفاف میشوند. صدای مادر، طبق معمول از آشپزخانه به گوش میرسد که با عمهها، گرم گفتوگو شدهاند. قهقهههای اطفال خرد و مسرور، بلند و شاداب، در چهار دیواری خانه میپیچد. بوی پلوی تازه¬دم-کشیده، به مشام میرسد؛ رایحهی تند پیاز در هوا پراکنده است و….
ساعتشمار معکوس شبکه یک تلویزیون، توجهم را به خود جلب میکند. 25 دقیقه و 47 ثانیه؛ 25 دقیقه و 46 ثانیه؛ 25 دقیقه و 45 ثانیه و…. آبی به تن میزنم. به مادربزرگ خسته از سابیدنهای روزانه که آراسته و دلنشین با لباسهای سفید، به سمت میز گام برمیدارد تا دستی بر سر و روی سفرهی عیدش بکشد، دست کمکی میرسانم و دوتایی، ظرف چند دقیقه، به آن نظم میدهیم و گویی تزئینش میکنیم. بعد، با حواسی کامل، از مادربزرگ عزیز، که در کنار سفرهی عید خود ایستاده، عکاسی میکنم.
9 دقیقه و 7 ثانیه؛ 9 دقیقه و 6 ثانیه و…. وضو میگیرم که سر میز، بنشینم. یاد نماز مغرب چند ساعت پیش میافتم. آخرین رکعتهای 1401؛ این سال غبارآلود و طاقتفرسا؛ این سال آکنده از نومیدی و درگیری؛ این سال سرشار از فقر و چهرههایی که از پشت قابهای دوربینها لبخند بر لب دارند.
5 دقیقه. « یه دعایی هم تو این بامداد خسته، واسه ما بکن.» پدر گفت و به جان پذیرفتم. گفتم: «تو این سال، سلامت مردم را تامین بفرما ای مهربان! امسال¬مان را با شیرینکامی و جیب پر پول محقق ساز ای بخشنده! امیدها را مثل شعلهها برافروز و مواظب¬مان باش. سال خوبی را برای¬مان رقم بزن و موانع را از سر راه¬مان بردار.»
ثانیههایی گذشت. توپ و ترقهها یکی پس از دیگری در شدند و امیدها، به یکباره زنده گشت. از میان خاکسترها، دوباره ققنوسی بهپا خاست که سوار بر بالهای آتشین او، 365 روزی دیگر را به سوی غمها و شادیها، اوج خواهیم گرفت. به قول گفتنی:
ز اهل ایران رسد روز نو ز روز نو بود چشم داشت نو
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.