رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

حرمت…

نویسنده: فاطمه خداپرست

در دغدغه هایم غرق شده ام و انگار که دیگر نمیتوانم آرام باشم.
هر روز فکر جدیدی به سراغم می آید و من را دنیا اش می‌برد.
و کاسه صبرم روز به روز پر تر میشود ،
اما همیشه جایی به خودم می آیم که دیگر توان ادامه دادن را ندارم.
دلم برای آرامش حرمت تنگ شده است!
دلم برای یک زیارت کوچک لک زده است!
زمزمه ی روز شبم شده :
تمام عمر سخن از تـو گفته ام چـه شود؟

کـه وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم

گریستم بـه تـو، یک عمر و از تـو می‌خواهم

در آخرین نفسم باز بر تـو گریه کنم

بـه خاک کربلا سجدهِ کرده ام عمری

کـه بوی تربت پاک تـو خیزد از کفنم

کریم تر ز کریمان روزگار تویی

گناه کارتر از هر گناهکار منم😭

آقا جانم ،
من دیگر نمیتوانم ،
خسته شدم از زندگی ای که هر روز دارد من را از شما دور می‌کند.
دیگه امسال مثل سال های قبل نیستم ،
انگار که قلبم سرد شده و نمیتوانم برایتان اشک بریزم.
اما امام مهربانم ،
از شما تمنا میکنم ،
به اندازه ی کرم و صبوری تان کمکم کنی😭
می‌شود با نگاهتان دلم را آرام کنید؟
می‌شود با مهربانیتان کاسه صبرم را بزرگتر کنید؟

آقا جانم ،
تنها جلوی شماست که
نمیتوانم بگویم حالم خوب است ،
نمیتوانم غرور داشته باشم،
نمیتوانم ادعا کنم.
من در جلوی شما نمیتوانم هیچ کاری بکنم…
اما شما کجا و من کجا؟
پس از ته قلبم از شما می‌خواهم ،
ای امام غریبم‌ ،
ای غریب الغربا،
ای سبط النبی ،
ای سبط اصغر پیامبر ،
ای پدر شهیدان ،
ای قتیل الله ،
ای وصیل الله،
ای ‌ولی الله،
ای آل الله ،
ای ثارالله ،
ای ابوالمجاهدین،
ای سفینة النجاه،
ای حسین بن علی بن ابیطالب…..
دلم را آرام کن و صبرم را زیادتر کن.
کاری کن تا بتوانم زینب وار زندگی کنم و هر روز با اعمالم کمی از غمتان کم کنم ‌.

آقا جانم ،
خودتان میدانید که اگر بخواهم درباره ی بزرگی تان بنویسم ،
هیچ وقت تمام نمیشود ،
اگر بخواهم از تمام دلم که از این دنیا پر است بنویسم ،
خیلی طول می‌کشد.
اما شما همین چیز کوچک را از من حقیر قبول کن و با مهربانیت کمکم کن.

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: فاطمه خداپرست
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

3 نظرات

  1. Avatar
    محبوبه گلبان می گوید:
    31 مرداد 1402

    نوشته هاتو دوست دارم. انگار حس و حال نوجوونی خودمه. دلم برای اون ایام تنگ شده. اللهم الرزقنا زیارت علی بن موسی الرضا ع

    پاسخ
  2. Avatar
    ریحانه معظمی می گوید:
    16 مرداد 1402

    خیلییی عالی😚🌿

    پاسخ
  3. Avatar
    ریحانه معظمی می گوید:
    16 مرداد 1402

    خیلیییی عالی😚🌸

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *