برای مطالعه قسمت اول این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: صحنه جرم (قسمت اول)
کاراگاه بدون درنگ و توقف ازجاش بلند شد و سریع به سمت ازمایشگاه رفت.بدون در زدن وارد اتاق شد و به سمت پلیسی که پشت کامپیوتر بود رفت
کاراگاه همونطور که نفس نفس میزد کارتشو از تو جیبش در اورد و رو به پلیس کرد
کاراگاه:سلام کاراگاه اسمیت هستم گفته بودین گزارش دی ان ای اومده
پلیس چشماشو ریز کرد تا بتونه نوشته های روی کارت کاراگاه رو بخونه.
پلییس:سلام اقای اسمیت . بله درسته داشتم بررسی میکردم دی ان ای با کدوم یکی از مجرم های تو زندان که ازاد شدن میخوره
کاراگاه نگاهشو به صفحه کامپیوتر انداخت و با دقت نگاه میکرد
کاراگاه:راستی اقای…
پلیس:راحت باشین به من بگین جیمی در هر صورت من قراره تو این پرونده کمکتون کنم
کاراگاه:درسته. اقای جیمی تو صحنه جرم اتفاقی نیوفتاد؟ و اینکه لیست مشکوک ها رو تهیه کردی؟
پلیس:خیر اتفاقی نیوفتاد ولی لیست مشکوک ها رو تهیه کردم
پلیس لیست رو به کاراگاه داد . کاراگاه لیستو از دستش گرفت و وارد اتاقش شد. ادرس و شماره و تمام اطلاعات اون افراد داخل اون لیست بود.کاراگاه به اولین نفر توی لیست زنگ زد تا از اون بازجویی رو شروع کنن.
کاراگاه:سلام
فرد مشکوک:سلام شما؟
کاراگاه:هی رابرت شوخی میکنی دیگه؟اونقدری پرونده باهم داشتیم
رابرت:اها بله سلام اقای اسمیت. مشکلی پیش اومده؟
کاراگاه:ممنون میشم اگه بیای دفترم
رابرت:البته اقای اسمیت چند دقیقه دیگه اونجام
این داستان ادامه دارد…
* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.
