رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

صحنه جرم (قسمت اول)

نویسنده: ملینا ساداتی

صدای همهمه مردم کل شهرو گرفته بود. مردم دور نوار صحنه جرمی که پلیس گذاشته بود جمع شده بودند و پشت سر هم درمورد ق.تل حرف میزدند.پلیس ها همواره جلوی مردم رو میگرفتن تا وارد صحنه جرم نشن و کاراگاه سعیشو رو میکرد تا مدرکی پیدا کنه. حالا نظر شما چیه؟ شاید داستانمون هنوز شروع نشده باشه ولی به نظرتون ممکنه یکی از مردمی که توی جمعیت بودن قات.ل باشه؟
بخش اول فرار:
کاراگاه:شاهدی داشتیم؟
پلیس:خیر!ففط یه سگ تو این مکان بوده
کاراگاه نگاهشو به سگی که گوشه ای نشسته بود انداخت و با لبخندی بهش نگاه کرد
کاراگاه:همسایه ها چی؟اونا..
پلیس:نه چیزی مشاهده نکردن ولی پزشک قانونی دی ان ای زیر ناخنش پیدا کردن و تا فردا قراره گزارشو برامون بیارن .
بعد این حرف کاراگاه راهشو کشید و رفت. اروم توی خیابون راه میرفت با اینکه امیدی نداشت این پرونده هم بتونه ببنده ولی این پرونده هم قبول کرد.البته!اگرم نمیخواست نمیشد باید قبولش میکرد وگرنه از کارش اخراج میشد. به خونه که رسید در خونه رو باز کرد و مادر مریضش رو دید. تمام تلاشش برای اون بود! کاراگاه سمت مادرش رفت
کاراگاه: مامان حالت چطوره
مادر کاراگاه:خوبم مادر. نیازی نیست نگرانم باشی.راستی اوضاع پرونده جدیدت چطوره؟
کاراگاه میخواست حرف بزنه ولی همون لحظه گوشیش زنگ خورد.
کاراگاه:بله؟
پلیس:سلام اقای اسمیت گزارش دی ان ای اومده

برای مطالعه قسمت دوم این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: صحنه جرم (قسمت دوم)

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: ملینا ساداتی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *